نی نی سایت به نقل از یونیسف: همه کودکان حق دارند در مقابل خشونت، استثمار و سوءاستفاده حفاظت شوند. با این وجود، میلیونها کودک در سراسر جهان (از همه نوع پیشینه اقتصادی - اجتماعی)، از هر سن، مذهب و فرهنگی، هر روز از خشونت رنج میبرند و میلیونها نفر در معرض خطر سوءاستفاده قرار دارند.
کودکان مهاجر و کودکانی که به دلایلی از همراهی والدین خود محرومند، دسته دیگری هستند که باید نگران شان بود. خشونت، استثمار و سوءاستفاده غالبا توسط فردی که کودک میشناسد، اعمال میشود؛ مانند والدین، دیگر اعضای خانواده، مربیان مهدکودک، معلمان، کارفرمایان، مسئولان اجرای نظم و قانون، کارمندان دولتی یا غیردولتی و کودکان بزرگتر. خشونتها طیف وسیعی از رفتارها را در بر میگیرد: ازجمله سوءاستفاده جنسی و بهره کشی، خشونت مسلحانه، قاچاق کودکان، کار کودکان، خشونت جنسینی، ایجاد وحشت در کودکان (خشونت خاموش) خشونت مجازی، خشونت باندی و گروهی، ختنه دختران و ازدواج کودکان. شواهد نشان میدهد که این خشونتها در کوتاه مدت و درازمدت سلامت جسمی و روحی کودک را تحت تأثیر قرار میدهد و توانایی وی را در یادگیری و ارتباطات اجتماعی مختل کرده و مراحل گذر از کودکی به بزرگسالی را به چالش میکشد، به گونهای که تاثیرات بسیار بد آن، بعدها در زندگیشان نمود پیدا میکند.
خشونت جنسیتی
خشونت جنسیتی ١(GBV) رفتار آسیب زنندهای است که براساس تفاوتهایی که جامعه بین زنان و مردان قایل است، انجام میشود. درواقع این عبارت شرایطی را توصیف میکند که در طول تاریخ و حتی اکنون زنان و دختران فقط به دلیل زن بودن شان مورد خشونت قرار میگیرند. GBV علیه زنان و دختران در چرخهای از زندگی شامل سقط جنین به دلیل دختر بودن جنین، دسترسی متفاوت به غذا و خدمات، بهره کشی و سوءاستفاده جنسی، ازدواج زیر سن قانونی، ختنه دختران، دست درازی و سوءاستفاده جنسی، برتری در ازدواج به دلیل میزان جهیزیه، خرید و فروش دختران برای ازدواج، قتلهای ناموسی، خشونت خانگی و خشونت شریک زندگی، محرومیت از ارث و مالکیت و سوءاستفاده بزرگسالان از آنهامیشود.
جنبه اساسی GBV علیه زنان و دختران این است که خشونت در تمامی فرهنگهای جهان توسط مردان بهعنوان راهی برای حفظ و نگهداشتن زن بهعنوان «زیردست» اعمال میشود. به عبارت دیگر، خشونت علیه زنان و دختران راهی برای بیان و تقویت تسلط مردان نهتنها بر یک زن بلکه بر تمام زنان بهعنوان طبقهای اجتماعی است. این خشونت در عدم توازن قدرت و نابرابری ساختاری بین زن و مرد ریشه دارد.
شناسایی تبعیض جنسیتی بهعنوان بخش اصلی رفتارهای شیطانی ( در همه فرمهای خشونت علیه زنان و دختران ) دولتها را وا میدارد تا بهعنوان بخشی از مسوولیتهایشان برای حفاظت و تقویت حقوق بشر جهانی، در جهت کاهش خشونتها اقدام کنند. در چنین شرایطی، جامعه بشری مسئولیت دارد که از ایمنی، سلامت و حقوق آنهایی که در خطر GBV قرار دارند، اطمینان حاصل کند.
به احتمال زیاد اطلاعات موجود در مورد خشونت جنسیتی ازجمله در گزارشهای پلیس، قانون، بهداشت و دیگر منابع، فقط بخش کوچکی از تعداد واقعی حوادث ناشی از GBV را شامل میشود. بنابراین، فرض بر این است که در هر گونه شرایط اضطراری، لازم است که همه فعالیتهای انسانی (از جمله کسانی که در بخشهای، آب، بهداشت، تغذیه، تدارکات، آموزش، حمایت و...کار میکنند) برای مبارزه با آن گام بردارند.
در شرایط اضطراری، سیستم حمایت از کودکان - ازجمله قوانین، سیاستها، مقررات و خدمات- در همه بخشهای اجتماعی بهویژه رفاه اجتماعی، آموزش، بهداشت و امنیت ضعیف شده و مختل میشود. جابهجایی و جدا شدن از خانواده و جامعه، زنان و دختران را در معرض خطر خشونت و سوءاستفاده قرار میدهد. خشونت جنسی بهعنوان بخشی از جنگ و جنگاوری برای اثبات سنگدلی و ایجاد ترس و وحشت تدریجی در جوامع متمدن به کار میرود.
یونیسف به کمک سازمانهای حقوق بشری، به اصول اساسی ایمنی، رازداری، احترام و عدمتبعیض پایبند است و برای پیشگیری، کاهش آسیبها و افزایش اثرات مثبت، به مداخلات ضروری خود ادامه میدهد. روش یونیسف برای مبارزه با خشونت جنسیتی نیازمند راهکاری فراگیر - برای اولویت دسترسی به خدمات و همزمان ترویج محیط حمایتی- از طریق همکاری همه سازمانهای مرتبط حقوق بشری است. یونیسف از سیاست ایجاد اصلاحات و آموزش فرهنگی برای ترویج محیط حمایتی از زنان، دختران، مردان و پسران در کشورها و از بحث و تبادلنظر در جوامع برای خطاب قرار دادن معیارهای تبعیض، تغییر رفتارهای آسیب رسان و پایان دادن به خشونت جنسیتی حمایت میکند.
خشونت جنسی علیه کودکان
خشونت جنسی نسبت به کودکان رفتاری نابهنجار و پست است که حقوق کودکان را نادیده میگیرد. با این همه، این موضوع واقعیتی جهانی است که در سراسر دنیا و در تمام گروههای اجتماعی روی میدهد. این خشونت به صورت سوءاستفاده جنسی، دستدرازی، تجاوز یا بهره کشی جنسی، به صورت اجبار به خودفروشی یا پورنوگرافی بروز میکند. خشونت جنسی در خانهها، یتیم خانهها و مراکز بازپروری، مدارس، محل کار، در سفر، در مکانهای توریستی، در میان جوامع مختلف – چه در کشورهای پیشرفته یا فقیر و در شرایط اضطراری رخ میدهد. اینترنت و تلفنهای همراه (موبایل) نیز بهطور فزایندهای بچهها را در خطر خشونت جنسی قرار میدهد زیرا برخی افراد در اینترنت به دنبال ایجاد رابطه جنسی با کودکان هستند. این روزها تعداد و همینطور انواع تصاویر از سوءاستفاده جنسی از کودکان نیز در فضای اینترنت افزایش یافته است. حتی خود کودکان نیز از طریق موبایل برای همدیگر پیامها یا عکسهای پورنوگرافی میفرستند که به آن «Sexting» میگویند و آنان را بیشتر از پیش در معرض خطر قرار میدهد. در سال ٢٠٠٢، سازمان بهداشت جهانی٢ تخمین زد که ١٥٠میلیون دختر و ٧٣میلیون پسر زیر ١٨سال مجبور به برقراری رابطه جنسی یا دیگر اشکال خشونت جنسی فیزیکی شدند.
میلیونها کودک دیگر نیز هر ساله قربانی خودفروشی اجباری یا پورنوگرافی میشوند که غالبا به دلیل وعدههای دروغین اغوا شده یا مجبور به این کارها شدهاند یا به دلیل عدم آگاهی در دام سوداگران گرفتار میشوند. با این همه، گستردگی واقعی خشونت جنسی به دلیل حساس بودن موضوع و طبیعت غیرقانونی آن، معمولا پنهان میماند. اکثر کودکان و خانوادهها موارد سوءاستفاده را به دلیل ننگ و بدنامی، ترس و عدم اعتماد به مسئولان گزارش نمیدهند. شرایط اجتماعی و فقدان آگاهی نیز مسأله گزارش ندادن را تشدید میکند.
شواهد نشان میدهد خشونت جنسی تاثیرات جدی کوتاه مدت و طولانی مدت جسمی، روحی و روانی و اجتماعی بر دختران و پسران و حتی بر خانواده و جامعهشان دارد. علاوه بر این، خطر بیماری، بارداری ناخواسته، رنج و عذاب روحی، بدنامی، خِفَت و مشکلات در مدرسه نیز قربانی را آزار میدهد.
بهعنوان بخشی از فعالیتها در رابطه با بیانیه حقوق کودک و بیانیه ریودوژانیرو٤، برای پیشگیری و توقف سوءاستفاده جنسی از کودکان و بزرگسالان و برای ممانعت و پاسخ به خشونت جنسی، یونیسف با همکاری بخشهای حقوقی دولتی، رفاه اجتماعی، آموزش و بهداشت همچنین حقوقدانان، جامعه مدنی، رهبران اجتماعی، گروههای مذهبی، بخش خصوصی، رسانهها، خانوادهها و خود کودکان، اقداماتی را انجام میدهد.
یونیسف، دولتها را در پیگیری سیستمهای حمایت از کودکان در سطح ملی و محلی ازجمله وضع قوانین، سیاستها و فراهم کردن خدمات ویژه برای قربانیان کمک میکند. همچنین فعالیتهایی را در جهت بالابردن سطح آگاهی جوامع و عامه مردم، تغییر رفتارها، تغییر عُرف و فعالیتهای آسیب رسان نسبت به کودکان انجام میدهد.
جدا افتادن از خانواده در شرایط اضطراری
هرگونه شرایط اضطراری، چه فاجعه طبیعی چه درگیریهای مسلحانه، غالبا به جدایی کودکان از خانواده و اقوام - در شلوغیها و تلاش برای زنده ماندن و فرار کردن - منجر میشود. در بحرانهای بشری مانند شرایط هائیتی پس از زلزله ژانویه ٢٠١٠، هزاران کودک گم شده یا خانواده خود را از دست دادند. هر چه زمان جدایی از خانواده طولانیتر باشد، شناسایی آنها مشکلتر خواهد بود و خطر روبهرو شدن کودکان با خشونت، سوءاستفاده جنسی و اقتصادی، سوءاستفاده و قاچاق بیشتر میشود.
طی بحرانها، کودکان میخواهند کنار خانواده باشند. تجربه نشان داده که خانواده و بستگان غالب کودکانی که گم میشوند، مایلند آنان را یافته و از آنها مراقبت کنند، به همین دلیل، یونیسف تلاش میکند کودکان تنها یا جدا افتاده از خانواده را حمایت کرده و در اولین فرصت ممکن به کمک مسئولان آنها را به آغوش خانواده برگردانند. اگر برای مراقبتهای موقت، ترتیبات خاصی لازم باشد، یونیسف به طریقی این کار را انجام میدهد که کودکان در کنار اقوام و دوستان نزدیک باشند تا از ایمنی و سلامت آنها اطمینان حاصل شود.
بهطور معمول، قرار دادن کودکان در محیطهای اجتماعی به اقامت دایمی در کنار خانوادهای دیگر ترجیح داده میشود تا کودک رفتارهای اجتماعی و اجتماعی شدن را بیاموزد و احساس تنهایی و جداافتادگی نکند. در شرایط بحرانی، مراقبتهای طولانی مدت و ثابت ازجمله فرزندخواندگی به هیچوجه توصیه نمیشود.
برای ممانعت از جدایی کودکان از خانوادهها در شرایط بحرانی بهویژه در کشورهایی که مستعد بحرانی شدن هستند، یونیسف بهطور فعال با دولتها همکاری میکند و در طول دوران بحران نیز از خانوادههای آسیب پذیر برای دستیابی به امکانات و خدمات اصلی و حیاتی تلاش کرده و تا جایی که به واقع ضروری نباشد، از فرستادن کودکان به محیط اقامتی دایمی پرهیز میکند. کودکان از مراقبتهای پزشکی در بیمارستانها بهره میبرند و تا زمانی که خانوادههایشان پیدا شده و به آنها بپیوندند، از آنها نگهداری میشود.
عدالت برای کودکان
کودکان با سیستم قانونی بهعنوان قربانی یا شاهد مواجه میشوند زیرا یا خلاف کرده و با قانون درگیرند یا برای ترتیبات سرپرستی در فرآیند قانونی درگیر میشوند.
در جایی که بازداشت کردن باید بهعنوان آخرین چاره برای مدت کوتاهی انجام شود، کودکان مظنون یا متهم به فعالیت غیرقانونی غالبا زندانی میشوند. آنها به دلایل متفاوت به زندان میروند، زیرا یکی از والدین بازداشت شده خود را همراهی میکردند یا در کشور دیگری به دنبال پناهندگی بودند، برای ولگردی، گدایی، فرار از مدرسه، برای فرار از خانه و سوءاستفاده خانگی یا برای دلایلی چون نژاد، مذهب، ملیت، قومیتگرایی یا دیدگاههای سیاسی.
یونیسف تخمین میزند که بیش از یکمیلیون کودک در سراسر جهان از طریق مسئولان قضایی از آزادی محروم شده اند. بسیاری از سیستمهای عدالت و قضا به دلیل نبود منابع یا میل سیاسی، فاقد قوانین حمایتی ویژه کودکان هستند و برای رشد کودکان و تقویت بازپروری و بازگشت آنان به جامعه، خدماتی وجود ندارد.
در زندان، کودکان از خشونتهای زیادی رنج میبرند – ممکن است با بزرگسالان در یک بازداشتگاه باشند – و در معرض آزار، شکنجه و سوءاستفاده فیزیکی و احساسی قرار میگیرند. عرفهای قانونی، اجتماعی، فرهنگی و قوانین و الزامات نیز ممکن است مسأله عدالت را برای کودکان پیچیدهتر کند. عدالت به گونهای طراحی شده است تا تمام کودکان در رابطه با سیستم قضایی از مواهب آن بهره مند شوند و اطمینان حاصل شود که به همه کودکان خدمات بهتر داده شده و از آنها حمایت میشود. یونیسف همه بخشهای سیستم حمایت از کودکان ازجمله سازوکار حقوقی برای ارایه بهترین خدمات به کودکان را تقویت میکند و از روشهای جایگزین زندان مانند ایجاد سرگرمی، شرکت در کلاسهای آموزشی و انجام خدمات اجتماعی برای مدت معین حمایت میکند.
آموزش پلیس، بازرسان، قضات، وکلا، کارکنان خدمات اجتماعی، متخصصان بهداشت برای حمایت موثر از کودکان در رابطه با سیستم قضایی از موارد ضروری است. گزارش یونیسف نشان میدهد در کشورهای در حال توسعه، حدود ٨٠درصد از پروندههای مربوط به کودکان توسط نظام قضایی سنتی یا معمولی رسیدگی میشود. یونیسف از دادگاههای ویژه کودکان و فرآیندهای پلیسی که توجه ویژهای به حقوق کودکان دارند و با کنوانسیون حقوق کودک و دیگر استانداردهای بینالمللی و خط مشیها و قوانین آن سازگارند، حمایت میکند.
آمار خشونت جهانی گزارش شده توسط ChildHelpLines ( ٢٠٠٥)
آمار خشونت علیه کودکان در جهان
نتایج حاصله از جدول گزارش تهدیدهای جنسی سالهای ٢٠٠٥-١٩٩٩ (سازمان بهداشت جهانی- ژنو)*
براساس تحقیقات و آمارهای یونیسف بین ٥٠٠ تا ٥/١میلیارد کودک سالانه خشونت را تجربه میکنند.
براساس دادههای سازمان بهداشت جهانی (WHO) حدود ٢٠درصد زنان و ١٠-٥درصد مردان، در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند.
براساس تحقیق از ٣٣ کشور کم درآمد و با درآمد متوسط که حدود ١٠درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، ٣ نفر از هر ٤ کودک گرفتار دیسیپلین خشن هستند.(یونیسف)
٨٥ میلیون کودک، ٥٥میلیون پسر و ٣٠میلیون دختر گرفتار بدترین شکل کار کودکان ازجمله بردگی، خودفروشی و پورنوگرافی، فعالیتهای غیرقانونی، کارهایی که سلامتی کودکان را به خطر میاندازد، ایمنی و اخلاقی هستند. (سازمان جهانی کارگران)
بیش از یکمیلیارد کودک در کشورها یا مناطقی زندگی میکنند که دچار درگیریهای مسلحانه هستند. (یونیسف)
تقریبا نیمی از جمعیتی که به اجبار منطقه خود را ترک کرده اند، کودک هستند. بیش از ١٢میلیون دختر و پسر (٤٧درصد از ٩/٢٥میلیون مهاجر تحت حمایت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل ( UNHCR)، کودک هستند.)
از ١٩٧ کشور فقط ٥٢ کشور تنبیه جسمانی کودکان در یتیم خانهها را ممنوع اعلام کرده اند.
١٤درصد دختران و ٧درصد پسران زیر ١٨سال تجربه خشونت جنسی در یتیم خانهها را دارند. (گزارش سازمان ملل)
فقط در آمریکا سالانه بیش از ٣میلیون کودک قربانی خشونتهای جسمی، جنسی، کلامی و احساسی میشوند که از بین آنها ٩٨هزار کودک به دلیل سوءاستفاده جنسی مورد درمان قرار گرفتند. گزارش شده که هر ١٠ ثانیه یک کودک مورد خشونت یا غفلت والدین قرار میگیرد و اینها مواردی است که گزارش شده است و تخمین زده میشود که تعداد واقعی قربانیان سه برابر باشد.
سالانه ٨/١میلیون کودک از درون خانه یا حیاط جلوی خانهها دزدیده میشوند، در آمریکا مرگ کودکان به دلیل خشونت یا غفلت والدین بیشتر از مرگ بر اثر حوادث است. سالانه ١٨هزار کودک و نوجوان به دلیل خشونت مداوم دچار معلولیت میشوند و ٥٦٥هزار نفر بهطور جدی آسیب میبینند. روزانه ٣ کودک به دلیل خشونت و غفلت والدین جان خود را از دست میدهند و از هر ٥ کودک زیر ١٨سال یک نفر قربانی سوءاستفاده جنسی میشود.
دادهها و آمار به تنهایی دنیا را تغییر نمیدهند. آنها فقط از طریق شناسایی نیازها، پشتیبانی و حمایت از نیازها و سنجش رشد، تغییرات را ممکن میسازند. چیزی که بیشترین اهمیت را دارد، استفاده تصمیم گیران از این دادهها برای ایجاد تغییرات مثبت است.
کودکان در محیط امن
چه کسانی به کودکان آسیب میرسانند و از آنها غفلت میکنند؟ این افراد میتوانند خانواده، بستگان، دوست یا همسایه باشند. خشونت علیه کودکان هیچ تبعیضی قایل نمیشود... نه رنگ، نه نژاد، هیچکدام کودکی را مبرا نمیکند. در هر روستا، شهر یا کشوری، در تمام نقاط جهان... حتی در همسایگی شما رخ میدهد.
کودکانی که آسیب میبینند، اروپایی، آفریقایی، آمریکایی و آسیایی هستند. بچههای مورد خشونت هم از فقیرترین و هم از ثروتمندترین خانوادهها یا از طبقه متوسط هستند. از همه شکل و همه سایزی هستند و در یک چیز مشترکند؛ درد و رنج!
معصومیت خاص کودکان است و درست لحظهای که یک بزرگسال که عامل سوءاستفاده، خشم، مواد مخدر، الکل، خشونت و استرسهای هر روزه است، پایش به زندگی آنان باز میشود، این معصومیت از آنها دزدیده میشود.
این کودکان نهتنها مورد آزار جسمی قرار میگیرند بلکه از نظر اجتماعی، تحصیلی و گاهی عاطفی دچار نقصان میشوند و از خود علایمی از خشم، درد، گیجی و از همه بدتر خشونت بروز میدهند. در بین بچههای بزرگتر، آمار بیکاری بسیار بالاست. آنها معمولا پر از خشم اند، به روابط بی اعتمادند و بسیار مستعد انجام خشونت خیابانی و حرکات خشن تری هستند و اعتماد به نفس شان به شدت آسیب دیده است. اینها در بزرگسالی تبدیل به افرادی میشوند که چرخه خشونت را ادامه داده و کودکان را مورد آزار قرار میدهند.
آمار خشونت علیه کودکان در جهان