2783
چه چیزی من را خوشحال می‌کند؟

چه چیزی من را خوشحال می‌کند؟

1403/06/13 بازدید10008

تسلی بخشی در مواجهه با کم پولی

چه چیزی مرا خوشبخت خواهد کرد؟

چه چیزی مرا تندرست خواهد ساخت؟

معدودی از درمان‌های اضطراب، بهتر از تفکر هستند. با نوشتن مشکل روی کاغذ یا حرف زدن آن در مکالمه، اجازه می‌دهیم ویژگی‌های اصلی آن ظاهر شود و با شناخت ماهیتش، اگر نه خود مشکل، ولی ویژگی‌های آزار دهنده‌اش را بر طرف کنیم.   اگر کسی به طور عقلانی به میرایی و فناپذیر بودن بیندیشد، به نظر اپیکور (فیلسوف آتنی) درمی‌یابد که پس از مرگ چیزی جز فراموشی و نسیان وجود ندارد، و « بیهوده است که از قبل نگران چیزی باشیم که چون فرا رسد، مشکلی نمی‌آفریند.» بی معناست اگر پیشاپیش از حالتی بترسیم که هرگز تجربه نخواهیم کرد.

حس خوشبختی

برای کسی که واقعا دریافته باشد در مرگ هیچ چیز هولناکی وجود ندارد، هیچ چیز هراسناکی در زندگی هم وجود ندارد.

غیر از پول در آوردن برای خرید لباس، مکانی برای زندگی و چیزی برای خوردن- مجموعه اولویت‌هایی که برای به فکر واداشتن کسانی طراحی شده که خوشبختی را معادل موفقیت طرح‌های بزرگ مالی و بدبختی را برابر با درآمد ناچیز می‌دانستند. قابلیت پول برای تأمین خوشبختی در درآمدهای کم وجود دارد و این قابلیت با بیش‌تر شدن درآمد، افزایش نخواهد یافت. پول بیشتر ما را از خوشبختی محروم نخواهد کرد؛ در این صورت میزان خوشبختی ما از خوشبختی افراد کم درآمد فراتر نخواهد رفت.

برای خودداری از به دست آوردن آنچه نیازی بدان نداریم یا افسون نخوردن برای چیزی که استطاعت به دست آوردنش را نداریم، باید در لحظه‌ای که به چیزی گرانقیمت تمایل پیدا می‌کنیم، با موشکافی از خود برپسیم آیا این کار درست است یا نه.

باورهای غلط

افکار و باورها

ما باید مجموعه‌ای از آزمایش‌های فکری را برای تعیین درجه‌ی احتمالی خوشبختی خود انجام دهیم. در این آزمایش‌ها خود را در زمانی تصور می‌کنیم که نیازها و امیالمان برآورده شده‌اند:

باید از خود بپرسیم: اگر آنچه مشتاقانه می‌خواهم محقق شود، چه اتفاقی برایم خواهد افتاد؟ اگر محقق نشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟

سردرگمی و آشفتگی ما تنها تقصیر خودمان نیست. درک نادرست ما از نیازهایمان را، اطرافیانمان بدتر می‌کند، باورهایی که سلسله مراتب طبیعی نیازهای ما را منعکس نمی‌کنند و بر تجمل و ثروت، و تنها به ندرت بر دوستی، آزادی و تفکر تأکید می‌کنند. رواج یافتن باورهای باطل، اتفاقی نیست. این به سود شرکت‌های تجاری است که سلسله مراتب نیازهای ما را تحریف کنند تا دیدگاهی مادی نسبت به خوبی را ترویج کنند و خوبیِ غیر قابل فروش را کم اهمیت جلوه دهند. اگر ما موجودات تاثیرپذیری نبودیم، تبلیغات این قدر رواج نداشت. وقتی تبلیغات زیبای روی دیوارها، شبکه‌های مجازی، تلویزیون را می‌بینیم به آن کالاها علاقه‌مند می‌شویم، و وقتی درباره‌ی آن کالاها اصلا صحبتی به میان نمی‌آید یا از آنها تعریف نمی‌کنند علاقه‌ی خود را به آن‌ها از دست می‌دهیم.

در آخر:

ممکن است دستیابی به خوشبختی دشوار باشد، ولی موانع آن عمدتاً مالی نیستند.

آنچه در قسمت‌ بعدی خواهید خواند:

کوروش، پادشاه ایران و بنیانگذار یک امپراطوری بزرگ، اسب سفید زیبایی داشت که همواره در جنگ سوار آن می‌شد. در بهار سال ۵۳۹ قبل از میلاد، کوروش به امید توسعه خود به آشوری‌ها اعلان جنگ داد و با لشکری بزرگ به طرف پایتخت آن‌ها، بابل حرکت کرد. پیشروی خوب بود تا اینکه.....

ارسال نظر شما

login captcha

سلام پس بقیه ش؟ 

2788

پربازدیدترین ها