مریم حیدری در گفتوگو با شفقنا زندگی، با بیان اینکه آموزش و یادگیری کودکان در دوران کودکی و مقاطع ابتدایی در کنار بزرگترها ارتقاء چشمگیری پیدا میکند، اظهارکرد: در گذشته تصور میشد بچهها خودشان مطالبی که بخواهند را یاد میگیرند و بزرگترها نمیتوانند نقش چندانی در این فرآیند یادگیری ایفا کنند اما پس از گذشت زمانی دیدگاه جدیدی در روانشناسی وارد شد مبنی بر اینکه والدین و بزرگترها نقش بسزایی در یادگیری کودکان دارند. به عنوان مثال در درسهایی مانند ریاضی والدینی که بیشتر در کنار فرزندانشان هستند و به آنها آموزش میدهند یادگیری این فرزندان بیشتر است.
وی افزود: در واقع در این نوع روش آموزش،جهش یادگیری در فرزندان ایجاد میشود، بنابراین از والدین میخواهیم که در دروس فرزندان خود اینگونه عمل کنند و با نگاهی از بالا مسیر دشواری که کودکان برای یادگیری خود تصور میکنند را برای آنها آسانتر کنند.
این روانشناس ادامه داد: البته پدر و مادرهای شاغل ترجیح میدهند تکالیف فرزندانشان در مدرسه انجام شود چرا که آنها وقتی برای فرزندان خود ندارند. بنابراین به دنبال مدارسی میگردند که بتوانند تکالیف فرزندانشان را در همان محیط آموزشی برای دانشآموزان انجام دهند و باری از این جهت بر دوش والدین نباشد که این شیوه نمیتواند چندان مناسب باشد، چرا که انجام این تکالیف و نظارت والدین بر آن در منزل میتواند خود ایجاد تعاملی مثبت بین کودکان و والدین کند.
کیفیت تعامل والدین شاغل با فرزندان مهمتر از کمیت است
حیدری گفت: پدر و مادرهایی که شاغلند عمدتا زمان بیشتری از شبانهروز بیرون از منزل هستند بنابراین کیفیت ارتباط آنها با فرزندانشان مهمتر از کمیت است. به گونهای که بتوانند در مدت زمان کوتاهتر نقش بهتری را برای آنها ایفا کنند. بنابراین باید به والدین شاغل راههای مفیدتر عملکردن را به آنها نشان دهیم.
مشارکت والدین برای افزایش انگیزه تحصیل در فرزندان ابتدایی و دوستیابی
وی اظهار کرد: از نظر روانشناسی برای مقطع ابتدایی بر گروههای همسن و گروههای دوستی تاکید میشود و معتقدیم والدین پیش از شروع مدرسه باید با فرزندان خود در این باره صحبت کنند. چرا که در بسیاری از خانوادهها تک فرزندی مرسوم شده که این افراد شیوهی برقراری با همسنوسالهای خود را نمیدانند و به هنگام بازگشایی مدارس گروههای دوستی در همان هفتههای اول تشکیل میشود اما از آنجا که اینگونه افراد مهارت ندارند اغلب تنها میمانند و سپس در ادامه سال به دلیل تنهایی از مدرسه به تدریج خسته شده و انگیزهای برای ادامه تحصیل ندارند.
این روانشناس افزود: از آنجا که این گروههای دوستی در ابتدای سال تحصیلی تشکیل میشود خود انگیزهای برای شکلگیری رقابتها بین افراد میگردد. اما اغلب والدین فرزندان خود را مجبور به درسخواندن میکنند و در واقع آنها را "هول میدهند". در حالی که باید به تحصیل و یادگیری به عنوان یک شوق و احساس رضایتمندی که در فرد یادگیرنده ایجاد میشود نگاه کرد و این مساله است که باید انگیزه در دانشآموزان ایجاد کند نه اینکه با یک فشار بیرونی بخواهیم آنها را مجبور کنیم.
حیدری ادامه داد: همین راه و روش باعث میشود در مقاطع راهنمایی و دبیرستان دانشآموزان دچار افت تحصیلی شوند، اما از آنجایی که محیط مدارس جذابیتی برای دانشآموزان ایجاد نمیکند و محیط زندگی این دانشآموزان در منزل با انواع بازیها و سرگرمیها جذابیت بیشتری دارند، انگیزه آنها بیش از آنکه در مدرسه و برای تحصیل باشد به فکر رفتن به خانه هستند.
وی گفت: به عنوان مثال حتی توجه به این افراد در منزل بیشتر است چرا که یک معلم یا مربی به دانشآموزان خود به صورت مشروط توجه و محبت میکنند در حالی که در منزل محبت و توجه مشروط نیست و این موضوع سبب میشود که انگیزه برای حضور در منزل بیشتر از مدارس است که از برخی جنبهها مثبت و از برخی جنبهها منفی است.
این روانشناس تصریح کرد: متاسفانه توجهی به اینگونه فضای تربیتی در مدارس نمیشود. دانشآموزانی که در منزل به اصطلاح نازپرورده رشد کردهاند در مدرسه هم همانگونه رفتار می کنند یعنی به گونهای اعتراض خود را با همان ناز کردن و برهم زدن فضا نشان می دهند، اما مشکل اینجاست که اینگونه رفتار در منزل با عطوفت و در مدرسه با تنبیه مواجه میشود.
آموزش فرزندان از طریق الگو توسط والدین
حیدری تاکید کرد: والدین باید هوشمندانه راههایی که کودکان به آن فکر نمیکنند به او آموزش دهند. به عنوان مثال برخی همکلاسیها در مدرسه هستند که به دلیل متفاوتبودن فضای زندگیشان و بیشتر بودن تعداد خواهر و برادرانشان بهتر با فضای اجتماعی درون مدرسه میتوانند ارتباط برقرار کنند که در اینجا والدین باید اینگونه افراد را شناسایی و فرزندان خود را در معرض آشنایی و دیدن رفتارهای آنها قرار دهند.
وی اظهار کرد: در واقع آموزش از طریق الگو میتواند در مقطع ابتدایی برای فرزندان بهترین نوع آموزش باشد یعنی یک رفتار اجتماعی را بدون دخالت مستقیم بزرگترها در معرض معرفی و آموزش فرزندان قرار دهیم که اینگونه رفتار به ارتقاء سطح دانش اجتماعی آنها کمک میکند.
منبع: سلامت نیوز