هر کودکی لحظاتی را تجربه میکند که در مقایسه با دیگران احساس بدی داشته باشد. چه آنها در یک امتحان نمره پایینی کسب کنند یا نگران باشند که در زمین بسکتبال مهارت کافی ندارند برای بچهها غیرمعمول نیست که خود را به شکل نامطلوبی با همسالان خود مقایسه کنند. مواقعی وجود دارد که این مقایسهها و باورها به چیزی مهمتر تبدیل میشوند که در نهایت منجر به تحقیر خود و پایین بودن ارزش خود میشود. وقتی این اتفاق میافتد بچهها ممکن است در احساس حقارت خود گیر کنند و جلو بردن یا رسیدن به اهدافشان را برایشان دشوار کند. در نهایت آنها چیزی را ایجاد میکنند که گاهی اوقات از آن به عنوان عقده حقارت یاد میشود.
عقده حقارت چیست؟
عقده حقارت زمانی ایجاد میشود که فرد از نظر جسمی یا روانی احساس ناکافی یا ناامنی کند. در نتیجه وقتی فردی با حقارت دست و پنجه نرم میکند چه واقعی چه خیالی ممکن است باورهایش از طریق رفتارهایش آشکار شود. آنها ممکن است در محیطهای اجتماعی کنارهگیری کنند و بسیار ترسو شوند.
علل حقارت چست؟
دلایل متعددی وجود دارد که چرا یک کودک ممکن است با حقارت دست و پنجه نرم کند. برخی از نمونهها عبارتند از مورد آزار و اذیت مداوم، مورد انتقاد همسالان یا خواهر و برادرها یا بزرگ شدن در خانهای که از نظر عاطفی آزاردهنده است. برای بسیاری از بچهها احساس حقارت بسیار موقعیتی است و فقط در مواردی رخ میدهد. اما برای کسانی که به طور منظم با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند.
چگونه به فرزند خود کمک کنیم؟
اگر فرزندتان با احساس حقارت دست و پنجه نرم میکند ممکن است از خود بپرسید که چه کاری میتوانید برای کمک به او انجام دهید. در اینجا چند کار وجود دارد که میتوانید برای کمک به مبارزه با افکار و باورهای منفی فرزندتان انجام دهید و به او کمک کنید تا دیدگاه خود را بهبود بخشد.
به او دلگرمی دهید:
وقتی بچهها با مسائل حقارت سر و کار دارند به سختی خودشان را باور میکنند. در نتیجه مهم است که والدین فرزندان خود را تشویق کنند و به آنها کمک کنند تا خود را از دید دیگری ببینند. همچنین به آنها کمک کنید تا حقیقت را ببینند که چه کسی هستند و چرا ارزش دارند. وقتی کودکی احساس حقارت میکند میتواند نسبت به همسالان خود متفاوت باشد و از بسیاری جهات کمبود داشته باشد. برای آنها ممکن است اینطور به نظر برسد که نمیتوانند در دنیایی که در مقابل آنها قرار گرفته است رقابت کنند. اما این یک احساس است و لزوماً درست نیست.
به آنها کمک کنید تا نقاط قوت را شناسایی کنند:
برخی از بچهها به جای تمرکز بر چیزهای خوب زمان زیادی را صرف تمرکز بر جنبههای منفی زندگی یا شخصیت خود میکنند. به فرزندتان کمک کنید چیزهایی را که در آنها خوب است یا جایی که میتواند برتری داشته باشد شناسایی کند. سپس آنها را در این تلاشها حمایت کنید.
اهدافی را تعیین کنید:
داشتن چیزی برای تلاش به زندگی یک فرد معنا میبخشد. اگر به فرزندتان کمک کنید تا هدفی بزرگتر از خودش ایجاد کند میتواند مفید باشد. به دنبال فرصتهایی برای داوطلب شدن در جامعه یا بهبود شرایط برای دیگران باشید. با انجام این کار به فرزندتان اجازه میدهید تا مقداری از تمرکز خود را حذف کند و برای مدتی روی چیزی خارج از افکار و احساسات خود تمرکز کند.
از انجام مقایسه خودداری کنید:
خیلی اوقات والدین در دام مقایسه فرزندان خود یا قرار دادن آنها در مقابل یکدیگر میافتند. حتی ممکن است بچههایشان را با بچههای دیگر زندگیشان مقایسه کنند. اما مقایسه میتواند آسیبزا باشد. به خصوص اگر در منطقهای باشد که از قبل احساس ناامنی میکنند.
مشاوره را در نظر بگیرید:
گاهی اوقات وقتی به نظر میرسد که بچهها در الگوهای رفتاری یا سیستمهای اعتقادی خود گیر افتادهاند داشتن یک مشاور به آنها کمک میکند تا احساسات و عواطف خود را مرتب کرده و درک کنند. در نتیجه ممکن است بخواهید با ارائه دهنده مراقبتهای بهداشتی خود در مورد نگرانیهای خود صحبت کنید. آنها میتوانند با فرزند شما صحبت کنند و تعیین کنند که آیا درمان ممکن است بهترین اقدام برای وضعیت شما باشد یا خیر. بسیاری از اوقات آنها به یک درمانگر یا مشاور ارجاع میدهند که میتواند با کودک شما کار کند تا راههای سالمتری برای کنار آمدن با احساسات خود بیابد و همچنین به او کمک کند اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزایش دهد. هرگز از کمک گرفتن برای فرزند خود دریغ نکنید.
نتیجهگیری:
اگر فرزند شما به طور مرتب احساس کم ارزشی خود را ابراز میکند و ادعا میکند که به اندازه کافی خوب نیست ممکن است با حقارت دست و پنجه نرم کند. اگر در مورد فرزند شما اینطور است مهم بوده که با ارائه دهنده مراقبتهای بهداشتی خود در مورد نگرانیهای خود صحبت کنید. آنها میتوانند فرزند شما را ارزیابی کنند و در صورت لزوم به یک مشاور یا درمانگر ارجاع دهند. در این میان هر کاری که میتوانید برای تشویق و حمایت از فرزندتان انجام دهید. به آنها کمک کنید تا ببینند که عقاید و باورهایشان درباره خودشان درست یا واقعی نیستند. تشویق کنید و با آنها کار کنید تا نقاط قوت خود را شناسایی کرده و نقاط ضعف خود را بهبود بخشید. با گذشت زمان آنها خواهند دید که ارزش دارند و احساس حقارت آنها به آرامی از بین میرود.
منبع: