نکات تربیتی کودکان دبستانی بر اساس هوش هیجانی
- آموزش مهارت تابآوری؛ توانایی یا سازگاری موفقیت آمیز کودک در برابر شرایط تهدید کننده. یک درختی را تصور کنید که در زمستان روی آن برف آمده؛ درختانی که قویتر هستند زیر فشار برف و طوفان شکننده نیستند و مقاومت میکنند. حالا اینکه یک کودک بتواند در شرایط سخت دوام بیاورد و این دوران را بگذارند یعنی مهارت تابآوری را آموخته است. بچهها در عین حال باید تحمل شکست را داشته باشند و فکر نکنند یک شکست پایان همه چیز است. بچههایی که در این مورد آموزش دیده باشند در چنین مواقعی اذیت نمیشوند.
- آموزش خود مراقبتی کودکان؛ این مورد شامل مسائل جنسی است به این ترتیب که بچهها اندام خصوصی خود را بشناسند و به کسی اجازه ندهند آنها را لمس کند. بدون هماهنگی سوار خودرو هیچ کسی نشوند حتی اقوام درجه دو و سه و با کسی که نمیشناسند همراه نشوند. والدین باید از تاثیر سوء استفاده جنسی از کودکان آگاه باشند. خیلی از والدین بیش از حد به این موضوع خوشبین هستند و فکر میکنند فرزندشان هنوز خیلی کوچک است و نباید خیلی مسائل را برای او بگویند. در نتیجه ابتدا خود والدین باید در این مورد آگاهی لازم را داشته باشند.
- پاسخ دادن والدین به کنجکاوی کودک در مورد مسائل جنسی؛ معمولا خانوادهها به این پرسشهای کودکان خود بر اساس شرم و حیا جواب میدهند که این روش اشتباه است. آنها باید بتوانند با حوصله و زبان بدن مناسب به این سوالها جواب دهند تا بچهها مجبور نشوند برای جواب گرفتن سراغ اینترنت یا دوستانشان بروند و اطلاعات اشتباه بگیرند.
- ایجاد عزت نفس در کودکان؛ میتوانیم با ارزشی که برای بچهها قائل میشویم به آنها احساس مسئولیت و عزت نفس بدهیم. بچهها نباید تحقیر و سرزنش شوند.
- وضع قوانین روشن؛ قوانینی که قرار است برای کودک دبستانی بگذاریم باید واضح و روشن باشد و تنظیم آنها با مشارکت خود کودک انجام شود. بیشتر بخوانید: باکودکی که به مدرسه نمیرود چه کنیم؟
- آموزش شناخت راز خوب و راز بد؛ والدین سعی میکنند به کودک رازداری را یاد بدهند؛ بچهها هم به دلیل معصومیتی که دارند سعی میکنند رازدار باشند اما اگر کودکی خدای ناخواسته مورد سوءاستفاده جنسی از طرف کسی قرار بگیرد و با این مسئله مواجه شود که این یک راز است و نباید کسی بداند شرایط سخت میشود. بنابراین پدر و مادر باید به کودک تفاوت راز خوب و بد را یاد بدهند تا بداند هر چیزی را نباید به عنوان راز نگه دارد.
- جلوگیری از عادت کودکان به فضای مجازی و بازیهای کامپیوتری؛ باید در این مورد محدودیتهایی را قائل شویم. به گفته دانشمندان بچهها نباید روزانه بیش از یکساعت وقت خود را در این فضاها بگذرانند که شامل گوشی، تبلت و کامپیوتر میشود.
- ساعت خواب مفید؛ کودک دبستانی در سن رشد است و بخشی از رشد او در خواب اتفاق میافتد پس باید دامنه خواب مفید برای آنها جا بیفتد تا از طرف خودشان هم رعایت شود.
- مقایسه نکردن کودک دبستانی با دیگران که حتی میتواند شامل خواهر و برادرش هم بشود.
- نباید از کودک در مسائل درسی و غیره انتظاراتی فراتر از تواناییهایش داشت. باید ابتدا تواناییهای او را در هر مسئلهای بشناسیم و توقع نداشته باشیم بیشتر از آن چیزی که میتواند باشد.
- استفاده نکردن از روشهای منسوخ تنبیه بدنی؛ والدین باید بدانند که حتی یک تنبیه بدنی کوچک مانند سیلی زدن میتواند سالها آثار مخربی بر روی فرزند آنها داشته باشد. تنبیه بدنی اصلا نباید در روشهای تربیتی والدین جایی داشته باشد.
- توجه ویژه به شناخت استعدادها و تفاوتهای فردی؛ در صورت شناخت میتوان استعداد خاصی را در کودک دبستانی پیگیری و شکوفا کرد. میتوان در این مورد از مشاورها و روشهای علمی کمک کرد. باید استعدادهای کودک را شناسایی و تفاوتهای فردی او را درک کرد.
- توجه ویژه به بازی و استفاده از بازیهای مناسب جهت آموزش و تربیت کودک در مسائل مهم زندگی؛ این روش در روانشناسی به عنوان بازی درمانی مورد استفاده قرار میگیرد و برای حل مشکلاتی که ممکن است کودکان داشته باشند کاربرد دارد. بچهها بازی کردن را دوست دارند به همین دلیل ما میتوانیم خیلی از مسائل را از جمله موارد مهارتی را به آنها آموزش بدهیم.
- توانایی نه گفتن به کودکان؛ والدین باید این توانایی را داشته باشند که در مواقع ضروری به کودک نه بگویند و از سر دلسوزی به آنها “نه” را تبدیل به “بله” نکنند. به این ترتیب کودک از دوران دبستان تفکر منطقی را یاد میگیرد و متوجه میشود که قرار نیست همیشه خواستههایش عملی شود.
- احترام به کودک و توجه به مسئولیت پذیری؛ باید نسبت به بچهها احترام و پذیرش بدون قید و شرط داشت. گاهی والدین احترام با قید و شرطی را نثار فرزند خود میکنند. کودک وقتی احترام ببیند، احترام میگذارد و این احترام و دوست داشتن بدون قید و شرط است.
- والدین باید خودشان الگوی تربیتی مناسبی برای کودک دبستانی خود باشند؛ بچهها خیلی چیزها را از والدین الگو میگیرند و همانند سازی میکنند. این همانند سازی هم معمولا با جنس موافق اتفاق میافتد یعنی پسرها با پدرها و دخترها با مادرها. پس اگر خود پدر و مادر تلاش کنند از نظر رفتاری و شخصیتی موجه و صحیح باشند خیلی از نکاتی که پیشتر گفته شد اتوماتیک وار اتفاق میافتد.