دنیای پدرها و بچه ها انگار یک شیرینی دیگر دارد. درست است بچه ها کنار مادرانشان خیلی شادند اما انگار کنار پدرها بیشتر می خندند و می درخشند. برای همین هم هست که این عکسها و خواندن کپشنهای پدرها از بچه ها بیشتر به دل مینشیند. در نی نی سایتگرام این هفته از این لحظات شیرین زیاد داریم. اما زندگی است دیگر گاهی غمهایش را هم باید دید.
داریوش فرضیایی و بچه های خانه عماد
بعض وقتها باید از نامت و محبوبیتی که داری استفاده کنی و قدمی برداری. قدمی به اندازه جمع شدن پول درمان یک کودک و زندگی بخشیدن دوباره به او. داریوش فرضیایی عمو پورنگ محبوب بچه ها باز هم مثل همیشه از کودکانی نوشته که به یاری و همدلی نیاز دارند. او با انتشار این ویدیو نوشته:« دلم خیلی گرفته بود ، هیچ چیزی نمیتونست آرومم کنه تا اینکه رفتم بیمارستان مفید سری به بچه ها زدم بعدش هم یه سر رفتم « خانه عماد » جاییکه این فرشته های معصوم در آنجا ساکن هستند ، این بچه ها بعلت بیماری ژنیتکی عمل پیوند انجام دادند و برای ادامه مراحل بعدی درمان و معاینه بایستی دو سه ماهی تحت نظر و کنترل پزشک باشند که متاسفانه اکثریت بعلت نداشتن تمکن مالی و غریب بودن در تهران به همت سرکار خانم « شهیدی» در خانه عماد اسکان دارند خدا به این خانم متدین خیر بده که اینچنین مهربانانه و رایگان به این فرشته های معصوم خدمات و سرویس ارائه میکنند ، شما عزیزان هم در صورت تمایل میتوانید هر مقدار که وسعتان میرسد به این بچه های معصوم کمک کنید برای راهنمایی بیشتر میتوانید با تلفن سرکار خانم شهیدی تماس بگیرید و یا حتی میتوانید به شماره حسابی که مربوط به خانه عماد میباشد کمک مالی خود را واریز نمایید.»
رضا قوچان نژاد و خونه همسایه
شیطنت پسر بچه ها انگار کنار پدرها چند برابر می شود. پدر دوباره بچه می شود و کنار فرزندش دوباره کودکی می کند. از آن کودکی های پر شور و خاطره. حالا اگر پای توپ و فوتبال هم که وسط بیاید داستان کلی فرق می کند، به خصوص اگر پدر فوتبالیست تیم ملی هم باشد. رضا قوچان نژاد بازیکن محبوب فوتبال با انتشار عکسی نوشته:« صد بار بهش گفتم توپ رو ننداز تو خونه همسایه.»
محراب قاسمخانی و غریب آشنا
او حالا به یک چهره ملی تبدیل شده است. نماد امید و استقامت. مردی که با سرطان جنگید و هیچ وقت گله نکرد. خودش همیشه می گفت من سرطان را شکست می دهم اما هرچه خدا بخواهد. خدا خواست که او را به دنیای دیگری ببرد. دنیایی که مهدی شادمانی خیلی خوب آنجا را می شناخت. او حالا آشنای همه است. از بس از مرام و اخلاق و معرفتش نوشته اند. محراب قاسمخانی نویسنده و بازیگر هم از این غریب آشنا نوشته:«مهدی شادمانی رو تا دیروز که پیام های تسلیت دوستا و همکارا رو دیدم نمیشناختم. شب رفتم توی پیجش و آخرین پستش رو خوندم... و پست قبلیش... و قبلیش... و... به خودم که اومدم، دیدم یه ساعت گذشته و دارم گریه میکنم. مخصوصاً وقتی آخرش دیدم که داره فالوم میکنه... الان دیگه میشناسمش، با این که خودش دیگه نیست... الان منم فالوش میکنم، با این که دیگه نمیبینه و پست جدید نمیذاره... حالا دیگه یکی از دوستامه...تسلیت میگم به خانواده اش و همسر و بچه هاش و تبریک میگم به خاطر این که کنار چنین آدم عاشقی زندگی کردن.»
مهراوه شریفی نیا و دختران کابل
گاهی وسط یک شهر یا یک کشور غریبه خودت را می بینی . وقتی کاملا خسته ای و دلت می خواهد به خانه برگردی و خانواده ات را در آغوش بگیری، یکی از آنها را درست کنار همه دلتنگی هایت پیدا می کنی. مهراوه شریفی نیا بازیگر سینما و تلویزیون روایت جالبی برای عکسهایی که در صفحه اینستاگرامش گذاشته، دارد:« لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه. قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم. پینوشت: بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم.»
اشکان خطیبی و فسقلی خجالتی
بعضی محبتها ناگهانی است اما جای خودش را خوب پیدا می کند و می رود آنجا که باید برود. درست ته ته قلب. اشکان خطیبی بازیگر سینما و تئاتر عکسی از یک لحظه ناب منتشر کرده و نوشته:« دیروز سر تمرین نمایش یکهو این فسقلی پرید بغل من خیلی هم خجالتی بود! اسمش عسل شاکریه. بازیگر و عسلیه برای خودش.»
پیمان معادی و تولد باران
یک تاریخ خاص هست که هیچ وقت از ذهن و یاد پدر و مادرها پاک نمی شود. زمانی که بهترین حس زندگی شان را تجربه می کنند ، لحظه تولد فرزند. پیمان معادی بازیگر سینما هم از این لحظه های به یادماندنی و تولد دخترش باران نوشته:« بارانم تولدت مبارك. چهارده سال قبل خداوند بهترين هديه زندگيم رو بهم داد. ازت بابت همه خوب بودن هايت ممنونم. با تو كه هستم خلاق ترم، پويا تر و پر جنب و جوش ترم، با تو بامزه تر و مسخره ترم. ببار باران... ببار.»
پربازدیدها
احسان علیخانی و بچه های بیمارستان بقایی
حضور احسان علیخانی در بیمارستان بقایی اهواز و ملاقات با کودکان بیمار یکی از پربازدیدهای این هفته است. علیخانی به همراه فاطمه عبادی قهرمان عصر جدید از بچه های بیمار دیدن کرد. دیداری که با شور و اشتیاق بچه ها و خانواده هایشان همراه بود.
علی دایی و دلداری به دختر مهدی شادمانی
غم که فراموش نمی شود اما گاهی یک دست مهربان می تواند دلگرمی برای تحمل روزهای سخت باشد. علی دایی بازیکن محبوب فوتبال با شرکت در مراسم تشییع پیکر مهدی شادمانی خبرنگار همشهری جوان اینگونه به آوا دختر این مرحوم دلداری می دهد.مرحوم مهدی شادمانی خبرنگار شناخته شده حوزه ورزش بعد از تحمل یک دوره بیماری سخت بامداد شنبه ۹ شهریور ماه جان به جان آفرین تسلیم کرد.
شیلا خداداد و ماجرای ساتین
گاهی از این اتفاقهای بامزه می افتد که بچه ها اسم پدر و مادرشان را فراموش می کنند تا سوژه دوربین مادر شوند. در این ویدیو که خیلی زود پربازدید شده ساتین دختر شیلا خداداد بازیگر سینما و تلویزیون اسم مادرش را بلد نیست.
آخیییی عزیزممم
آخیییی