2777
2789
سلام
مامان تارا جون میشه بیشتر از پرستار بچتون برام بگی؟مثلا چقدر پول میگیره؟چند ساعت میمونه؟از کجا پیدا کردید؟چه سئوالایی ازش پرسیدی و دوربین تو خونه گذاشتی؟
دلم نمیاد بچمو مهد بزارم از یه طرفم پول پرستار خیلی زیادتر از مهد میشه در واقع باید کل حقوقمو بدم برای پرستار و اینکه میترسم کسیو تو خونه زندگیم راه بدم نمیدونم چیکار کنم

مامانی ستایش وسالومه جون لیلا خانم وآرزو عزیز و بقیه دوستان کجاییییییییییییییییییییییییییید دلمون براتون تنگیده
خدایا در شب فقرم بسوزان ولی محتاج نامردان نگردان

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم من توی خونه کار میکنم. بالا سر پرستار و بچه هستم. از یه شرکت پیدا کردم ولی بعد شرکت رو دور زدیم پول خانوم مدیر شرکت رو نمیدیم! من شهرستانم 200 میدم. شنبه تا چهارشنبه 9:30 تا 4:30. اول 150 میدادم. با کمک توی کار خونه 200.
خودم شرکت خصوصی کار میکنم کارم زیاده ولی کلا توی خونه انجام میدم. دریافتی ماهی 650
ارشد مهندسی
حقوقم کمه ولی کار نیست از بیکاری بهتره باز. جای دولتی فقط پارتی و چشم و ابرو و داشتن کارت ب س ی ج و این حرفا
پشت هر آدم موفقی اینترنت قطع شده وجود داره...
سلام
صبخ بخیر
من 10ساله کارمند دولت هستم
و خدا را شکر تو آزمون استخدامی آنجا با رتبه 9 پذیرفته شدم
وبازهم خدا را شکر نه پارتی داشتم نه چشم و ابرو نه کارت بسیج

البته الان ارگانهای دولتی حق استخدام ندارند
و معلوم نیست جوانهای فارغ التحصیل باید چه کار کنند

مامی ستایش من قصد جسارت نداشتم. ولی من 2 بار از طرف حراست دو تا ارگان به خاطر خانم بودنم رد شدم. امتیاز علمی آورده بودم ولی آقایون رو گرفتند و علنا گفتند حراست گفته فضای جدا برای کار خانوما نداریم. اقایون رو جذب کردن فقط. همین آخرین بار هم یه جا بالاترین نمره علمی آوردم ولی نفر دوم برادر ب س ی ج ی کلی امتیاز عمومی به خاطر همون کارتش بهش دادن و گرفتنش. فریاد از این بیدادها.........
این همه سال درس خوندم دانشگاه دولتی معتبر رفتم دود چراغ خوردم......... آخرش مرتیکه جسارت به دانشگاه ازادی ها نشه. ولی یه دانشگاه آزادی بدون سابقه با رشته غیر مرتبط رو به خاطر چشم و ابروی قشنگش میذارن جای تو
هیییییییییییییییییییی
پشت هر آدم موفقی اینترنت قطع شده وجود داره...
سلام دوستان. منم شاغلم با یه دختر 2 ساله. چون دانشگاه تدریس میکنم میتونم 3 روز برم ولی اگه بخوام به روز باشم و کارهای پژوهشی بکنم که منم اینکارها رو میکنم کل هفته درگیرم. قبلا که با شوهرم یه دانشگاه بودیم ساعات تدریس پیش شوهرم بود و بقیه ساعات در کنار خودم بود!! گاهی میدادم دانشجوهام چند لحظه بگیرند تا برم تو آزمایشگاه کاراشون رو چک کنم. کارهای مطالعاتیم رو هم وقتی خوابه انجام میدم. مجبورم کمتر بخوابم چون نمیخوام تو کارم در جا بزنم تو دانشگاه اگه مدرسی تنبل شد یا کم کاری کرد عملا نابود شده!! خلاصه سخت هست ولی برام لذت بخشه. از اینکه بخوام تو خونه بمونم و فسیل شم متنفرم. با نظر سالومه جان موافقم و کار بخشی از زندگی و حتی هویت منو تشکیل میده و به نظرم تو خونه هر چقدر هم که بخوای مطالعه کنی و فعال باشی باز از یه سری تجارب مفید محرومی. من حتی اگه نیاز مالی هم نباشه و بسیار متمول هم باشم باز از شغلم دست نمیکشم! شغلم به من اعتماد به نفس و حتی عزت نفس میده و به واسطه شغلم هر روز توانمندی های جدیدی در خودم کشف میکنم که هیچگاه در خانه ماندن با همه ی بیکاری و آرامش ظاهریش به من نمیده !!

استقلال مالی که به نظرم از امتیازهای سوم یا چهارم به بعد اشتغاله ( حداقل برای من ) زیر بنای استقلال فکری هم میتونه باشه البته استقلال فکری پایه های دیگه ای هم داره. ولی بهرحال اکثر خانمهای خانه دار ( به استثنا عده کمی!! ) به خاطر وابستگی مالی به شوهرانشون یا مجبورند از خیلی از تفکرات همسرشون تبعیت کنند یا به مرور اینقدر تفکرات همسرشون رو ترجیح دادن که بدون اینکه ملتفت بشن در همسرشون ذوب شدن و عملا فرایند یکسان سازی افکارشون به تدریج عملی شده!!

ولی در کل من به همه اشتغال رو پیشنهاد نمیدم چون بعضی افراد بر اساس دیدگاه فکری و توقعاتی که از خودشون دارند براشون لذت بخش تره که تو خونه باشن و به قول خودشون "خانمی" کنند!! خانمی که مفهوم و کارکرد متفاوتی با نتایج و ثمرات اشتغال داره. بهرحال هر کسی بهتر است ان جور که آرامش دارد زندگی کند
من چون خیلی حساسم که اشتغالم روی تربیت بچه ام تاثیر بدی نداشته باشه دائم در حال سرچ تو مقالات هستم تا اگه اشتباهی تو کارم بود زود ملتفت بشم جالبه تو بعضی مقالات نتایج مفیدی بدست اوردم. بیشتر هم نتایج پژوهشها تو ایران رو میخونم چون بهرحال بعضی مسایل فرهنگی تعیین کننده هستند. البته تحقیقات خارجی هم نتایج خوبی دارند. مثلا تو یه تحقیق به این نتیجه رسیده بودند که دختران مادران شاغل اعتماد به نفس بیشتری دارند. یا اینکه معمولا بچه ها تا سن دبستان ممکنه از شاغل بودن مادرشون ناراضی باشن یا شکایت کنن ولی به راهنمایی و به خصوص دبیرستان که میرسند به مادرانشون افتخار میکنند. به خصوص تو کشور ما که مردسالاری و مردباوری هست معمولا پسرها هر چه بزرگتر میشن بیشتر پدراشون رو از لحاظ فکری قبول دارند و مادرانشون رو بیشتر از جنبه عاطفی قبول دارند و وابسته هستن. در یک تحقیق خوندم که پسرها مادران شاغل رو بهتر قبول میکنند و هم از جنبه عاطفی و هم فکری براش ارزش قایلند!! البته باید بگم اینها ممکنه همیشه هم صادق نباشه! حالا یه عده نیان جبهه بگیرن
به نظر من خانمهایی که تحصیلات دارند و به ویژه اونایی که نه به خاطر جو جامعه و عقب نموندن از قافله تحصیل کرده ها بلکه به خاطر علاقه و استعدادشون درس خوندند حتما اگه روحیه پیشرفت و تعالی دارند شاغل بشن تا تجارب بهتری پیدا کنند فوقش به خاطر بعضی اولویتها ممکنه یه مدتی مرخصی بگیرند. ولی برای من هیچ وقت جا نمی افته که یه نفر با علاقه بره یه رشته ای بعد راحت بگه به خاطر بچه و همسرم انتخاب کردم خانه دار شم!! خوب بهتر نبود از اول در جهت خانه دارشدن و مهارتهای اون تلاش کنید و چندین سال از عمرتون رو تو رشته ای که هیچ نتیجه عملی و مستمری ازش ندارید تلف نکنید؟؟؟؟؟ یا لااقل در رشته هایی تحصیل کنید که برای خانه داری بهترن مثلا روانشناسی یا حتی پرستاری

من گاهی وقتها می بینم دانشجوهام مثلا مهندسی شیمی یا پلیمر خوندن بعد میگن ما میخوایم فداکاری کنیم و همیشه تو خونه بمونیم!!! خیلی به نظرم فداکاری نیست اونم اگه بخواد همیشگی باشه!! یه جور ناتوانی در برقراری تعادل در زندگی یا حتی پیدا کردن کار توش نهفته است. البته قبول دارم وضع کشور خرابه و به قول مامان تارا همش پارتی بازی ولی قطعا اونهایی که توانمندترند حداقل تا پیدا شدن کار مناسب میتونند کاری نصفه و نیمه پیدا کنند

بنابراین به نظرم یکی از دلایل عدم اشتغال بعضی خانمها ناتوانی های علمی یا کارکردی آنهاست. تاکید میکنم بعضی خانمها !!!
چکاوه جان خیلی جالب بود با حرفهاتون موافقم
موفق باشید پستهاتون کلی انرژی داد!

واقعا شاغل بودن خودش یه چلنجه و باعث میشه آدم توانایی هایی در خودش کشف کنه که در حالت عادی اصلا لازم نمیشه
در مورد اون مسئله ذوب و یکسان سازی و تابعیت نامحسوس و تدریجی هم موافقم باهاتون
زندگی زیباست ای زیبا پسند ....
چکاوه جان مرسی، خیلی خوب توضیح دادی و با حرف هات موافقم.
برای ما همین چالش و تکاپو و ... خیلی با ارزشه.
و با این حرفت هم کاملا موافقم
"ولی در کل من به همه اشتغال رو پیشنهاد نمیدم چون بعضی افراد بر اساس دیدگاه فکری و توقعاتی که از خودشون دارند براشون لذت بخش تره که تو خونه باشن و به قول خودشون "خانمی" کنند!! خانمی که مفهوم و کارکرد متفاوتی با نتایج و ثمرات اشتغال داره. بهرحال هر کسی بهتر است ان جور که آرامش دارد زندگی کند"
من دوران دانشگاه، تو شهر خودمون دانشجو بودم. آدمی نبودم که همیشه همه کلاس ها حاضر باشم، شاید گاهی یه کلاش خوابم میومد نمی رفتم! گاهی با دوستامون می رفتیم بیرون. روزهایی که کلاس هامون عصر بود شب تا دیروقت بیدار بودم پای کامپیوتر و کتاب غیر درسی! صبح هم تا جایی که می تونستم می خوابیدم. در نهایت معدل و نمراتم خوب بود. ولی دوستانم فکر می کردن من خیلی ریلکسم و توان شرایط سخت رو ندارم. در صورتی که من اون موقع نیازی نمی دیدم که به خودم سختی بدم و واقعا همون مدلی هم لذت می بردم هم درس و دانشگاه پیش می رفت. الان از بین اونا فقط من شاغلم، اونم دور از خانوادم. صبح ساعت 7 بیدارم و 6 عصر از شرکت میزنم بیرون. به خونه و همسرم می رسم.
دوستام میگن فکر نمی کردیم که اصلا همچین آدمی باشی و بتونی.
این مصداق حرف سالومه هست"
واقعا شاغل بودن خودش یه چلنجه و باعث میشه آدم توانایی هایی در خودش کشف کنه که در حالت عادی اصلا لازم نمیشه"
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز