2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173603 بازدید | 2695 پست
البته مانیا هم یک انسان معمولیه که خالی از اشتباه نیست.

به نظر من هیچ آدمی نمیتونه ادعا کنه که در زندگیش هیچوقت خطا نکرده.

و خود همین دروغ .همه ی انسانها گاهی در زندگیشون دروغ گفتن.....

در واقع فیلمی که شخصیت اصلیش رو معصوم و خالی از اشتباه نشون میده به نظر من مخاطبش رو ابله در نظر می گیره ..دقیقا مثل انواع و اقسام سریالهای پند آموز تلوزیون که موجودات سیاه و سفید توش فراوونن.نرگس که یادتون نرفته؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

منم در بعضی موارد مثل پاپاگینا فکر میکنم

یعنی به نظر من هم مانیا از پسرش نگذشته بود فقط نخواسته بود مثل خیلی زنهای دیگه به اسم مادر بودن و فداکاری زندگی خودش رو تباه کنه و زجر بکشه که در این صورت هر بچه ا ی هم تو اینجور زندگی ضربه های زیادی میخوره و زندگیه اون هم تباه میشه که شاید ضررهای طلاق گاهی کمتر هم باشه،


قبول دارم که دروغ گفتن و تهمت زدن خیلی خیلی ناپسنده و شاید بهتر بود مانیا به طریق بهتری سعی میکرد به خواستش برسه ولی به هرحال هر فردی نقاط ضعف و قوتی داره!
اضطراب وتنش یه مساله است اما این جمله که من اول باید خودم رو دوست داشته باشم....
در واقع آغاز بدبختی انسان پسا مدرنه. آغاز زندگی خودمحورانه و منفعت شخصی طلبانه است.
آدم باید به ذات انسانی احترام بذاره تا هم نفس خودش محترم باشه و هم به دیگران و حقوقشون احترام بذاره.
این از هر دوست داشتنی مهمتره و قبل وفوق اون قرار میگیره چون دوست داشتن به تنهایی باعث حفظ حقوق دیگران نمیشه و چه بسا ما در پایمال کردن حقوق کسانی که دوستشون داریم یا دوستمون دارند جسورتریم! اما احترام یعنی رعایت حریم های مقدس فردی و انسانیه که باعث سلامت روابطه. دوست داشتن خود اتفاقا سنگ بنای خودشیفتگی و درنتیجه خودمحوری ومنفعت طلبی و در نتیجه باز موندن از دوست داشتن حقیقی دیگران ورعایت حقوق اونهاست و مانیا باز مصداق کامل این پروسه روانی رفتاریه. در حالیکه که کسی که برای خودش و دیگران احترام قایله معمولا به اون حد از تنش درونی نمیرسه چون احترام آرامش آوره و در ثانی این احترام باعث میشه تنش رو زود تحت کنترل بیاره.

چون کسی در رنجی که مانیا از جدایی پسرش کشیده حرفی نداره اما رنج مادر بالغ با رنج یه پسربچه از دیدن یه مرد دیگه به جای پدر قابل مقایسه نیست. رابطه مادر وپسری رو حتما وارد حالت عشق/نفرت میکنه. مانیا رنج برده اما همون موقع که از همسرش جدا شده از سلامت روحی پسرش هم گذشته و زندگی راحت خودش رو به رنج وضربه عظیمی که به پسرش وارد شده ترجیح داده. و وقتی هم که ازدواج کرده باز ضربه دوم رو به اون وارد کرده تا اونجا که راحتی نسبی پسرک فقط در ترک مادره!!

البته من فکر میکنم اون شوخی سخیف ما رو به نتیجه ای قطعی درباره پدر نمیرسونه چون از دهن مانیا واز فیلتر ذهن وان میاد. این شوخی بازتاب برداشت مانیا از همسر سابقشه و فیلم نشون داده مانیا راوی و فیلتر قابل اعتمادی نیست. رفتار ی هم که امین گزارش میکنه والبته امین رو میشه به علت کودکی راوی مطمینتری دید بیشتر نشونه عادی از محرومیت جنسی مردی با عقاید غیرمذهبیه که داره تبدیل به وسواس ذهنی میشه . علت این محرومیت تحمیلی واینکه چرا زن نمیگیره خودش سوالیه که مخاطب باید بپرسه شاید چیزی رو درباره مانیا روشن کنه...

حالا یه چیزی که واسه من عجیبه: چرا پسر از دیدن و بودن و زندگی با شوهر مادرش اذیت میشه ولی اتفاقا مشتاقانه منتظره تا پدرش زن بگیره؟

شاید دید مرد سالارانه داره مثل پدرش! یعنی اومدن یه زن دیگه چندان نقشی در زندگیشون نداره به غیر از این که کارهای خونه رو انجام میده و مشکل این پدر و پسر برای با هم بودن حل میشه و در کل حضورش انقدر کمرنگه و بی تاثیر که میشه اون رو ندید گرفت

این نوع دید پسر به نظر من تا حدودی بازتاب تفکرات پدرش بود!
حوریثا جان

چرا خودخواهی و خوشیفتگی رو برای خانمها بد میدونیم ولی برای مردها نه!

مثلا یه جایی از صحبتی که بین مادر و پسر شد میشد فهمید که پدر سختگیریهای در مورد نوع لباس پوشیدن و روابط شغلی و اجتماعی همسرش داشته! مگه از ابتدا نمیتونست در انتخابش دقت بیشتری کنه و آیا این خودخواهی نیست که با فردی ازدواج کنه و بخواد از اون آدمی مطابق میلش بسازه؟

یا همون تماشای کانالهای به قول پسرک س ک س ی هرچقدر هم که این فرد دارای محرومیت ج ن س ی باشه در جایی که فرزندش میتونه تاثیر بدی از این رفتار بیمارگونه بگیره خودخواهی نیست؟!
دالیا جان
من از پدره دفاع نکردم وبه پدیده خودشیفتگی در انسان به طور عام ودر مانیا به طور خاص اشاره کردم. خودکامگی و خودپرستی زشته خواه در مرد خواه در زن و من هم یادم نیست گفته باشم برای مردها بد نمی دونمش!
اینکه مانیا باز هم قبل از ازدواج دچار عدم شناخت از همسر آینده اش بوده و باکسی ازدواج کرده که میخواد عوضش کنه جز ضعف شناخت و عقلانیتش به چه چیز دیگه میتونه اشاره کنه؟ ما مانیا رو می بینیم وفیلتر ذهن اون بین ما و واقعیته. اگر هم قراره طبق این حرف مانیا نظر بدیم مردک خودخواهه باز از ذهن مانیاست که این نظر نشات گرفته. اگر واقعا هم اینبار درست گفته باشه چیزی رو در مورد خودش که شخصیت اصلیه عوض نمی کنه. اون مرد هم یه خودخواه دیگه است مثل اون! اتفاقا اینکه در ملاقاتهاشون هر کدوم یه سمت خیابونن و هر کی به جهت مخالف میره موید همینه.
درسته از پدره دفاع نکردی

برداشت من از نوع صحبتت اینطور بود که نسبت به مرده ملایمت بیشتری به خرج میدی و نسبت به زن یه کم خشن تری! و این که رفتار زشت مرد رو که پسرش گزارش میده رو یه رفتار عادی در مردی که دچار محرومیت هست دونستی ولی به نظر من برای یک پدر خیلی غیرمسئولانه بود این حرکت و غیر قابل بخشش



حالا درباره اون چیزی که بالا گفتم نظرت چیه؟ این که پسر چرا با ازدواج مجدد مادرش مشکل داره ولی در مورد پدر چنین مشکلی نداره و تازه پدرش رو هم تشویق میکنه به این کار؟
من ملایمتی در مورد کسی به خرج ندادم. پاپاگنا پدره رو به دلیل این رفتار از نظر ج ن سی نا سالم دونسته بود و من این رفتار رو نتیجه طبیعی محرومیت جنسیش دونستم. اینکه این رفتار نابخشودنی و غیر مسوولانه است جای تردید نداره اما علت رو با معلول نباید اشتباه کرد.

در ثانی پدره اصلا تو فیلم حاضر نمیشه و ما فقط میتونیم شخصیتهای حاضر رو نقد کنیم!! مساله هم اونقدرها جنسیتی نیست متاسفانه یک گرایشی توی زنهای ما هست نسبت به اینکه جانبداری جنسیتی بکنند و به نوعی در رویکردهای فرهنگی وهنری هم این نمایان شده. صرف اینکه مانیا یه زن مستقل متجدد و تحصیلکرده است دلیل نمیشه نقد نشه!


من فکر میکنم این سوالت هم یه توضیح فرهنگی داره و هم یه توضیح روانشناختی.
کلا در فرهنگ ما نامادری بهتر از ناپدری تحمل میشه و همه از مرد زن مرده یا زن طلاق داده توقع ازدواج مجدد دارند
اما در مورد زنی با وضعیت مشابه جامعه اونقدرها هم مهربان رفتار نمی کنه و معمولا واکنشهای منفی توی دور و بر زیاد دیده میشه چه برسه به واکنش فرزندان!

از نظر روانشناختی باز قضیه دو حالت داره یکی بازآفرینی مرحله ادیپیه و دومی در این مورد خاص همون رابطه عشق/نفرتی که بین مادر وپسر هست.
یعنی همونطور که پسر در مرحله ای از رشد پدر رو رقیب خودش می بینه در عشق مادر , در وضعیت ازدواج مجدد مادر این حس ادیپی سرکوب شده به شکل تشدید شده ای بر می گرده و پسر رو مانع راه مادر می کنه. اگر دقت کنیم به همین دلیل پسرها بهتر با نامادری کنار میان تا با ناپدری در حالیکه در مورد دخترها عکسش صادقه. با ورود نامادری اونها هم دچار بازگشت امر سرکوب شده میشن و به همین دلیل چون نامادری رو رقیبشون در عشق پدر می بینن به شدت با اون در تضادند ولی با ناپدری بهتر کنار میان.

نوع رابطه عشق/نفرت مادر وپسر در اینجا باعث میشه پسر به صورت عصیانگر در برابر مادر و نیازهاش ظاهر بشه حالاهر نیازی که باشه از کار گرفته تا همسر دوم! پسرک نیاز داره ابراز نفرت بکنه و این کار رو با آزار کلامی مادر و بی مهری به اون انجام میده و چه بی مهری ای عمیقتر از اینکه دایم حضور بالقوه زن دیگری رو تو زندگی خودش و باباش به رخ مادرش بکشه. زنی که مثل مادرش نیست و خواسته های اون رو تامین می کنه. در واقع پسرک داره میگه تو رو دور میندازم چون دورم انداختی و حالا خوبش رو میخوام و از بابام میخوام یه مامان خوب برام بیاره.
و سعی می کنه با همراه و همدم نشون دادن خودش با پدر از مادر انتقام بگیره.
البته منم اصلا نگفتم که یه خانم متجدد و تحصیلکرده و مستقل رو نباید نقد کرد ولی درمقابل نمیشه هم اون رو علت مشکلات دونست و بقیه رو معلول. من قبلا هم گفتم هر کسی یه نقاط ضعفی داره و یه نقاط قوتی.
اتفاقا فیلم بیشتر از نشون دادن استقلال مانیا داشت وابستگی ها و ضعفهای اون رو نشون میداد.

و اما اگر هم طرفداری جنسیتی اینجا اتفاق افتاده باشه (که البته من چنین چیزی ندیدم و لفظ زن و مرد صرفا برای مشخص کردن آدمای داستان بکار برده شده به نظرم) ، معلول جامعه مردسالاریه که تحمل وجود خانمهای مستقل رو نداره و سعی در بزرگنمایی اشکالات اونها و غیرقابل بخشش نشون دادن اشتباهاتشون داره.

این که در چنین جامعه به شدت سنتی خانمها در راه رسیدن به استقلال مرتکب ضررها و اشتباهاتی هم بشن کاملا عادیه

ما دقیقا نمیتونیم دلیل تماشای هرزه نمایی یک آدم رو محرومیت جنسی بدونیم.ممکنه خیلی ها این محرومیت رو نداشته باشن اما باز تمام ذهنیتشون این مسئله باشه.ما نمیدونیم که پدر امین از نظر جنسی محروم هست یا نه؟


و در مورد امین عقده ی ادیپیش تا حدود زیادی در فیلم معلوم بود.اما تاثیر تفکراتی که احتمالا تفکرات پدرش بود کاملا مشهود بود .
دیدگاهش نسبت به یک همسر و یک مادر این بود که باید همیشه غذاشآماده باشه و کارای خونه رو خودش انجام بده و به مادرش در مورد همسر بعدی پدرش میگفت : لااقل اون کارگر نمی گیره.غذای دیشب رو گرم نمیکنه بخوریم...

که اینجا جمله ی مانیا به نظرم با نمک بود: خیلی خوبه که همه چیز دنیا تو شکم خلاصه میشه...

.
.
.
حرفام بیشتره اما کاری برام پیش اومده فعلا باید برم.
غیر مسئول شدن نمیتونه معلول باشه اونم در یک انسان بالغ! همونطور که در مورد دروغگویی گفتی دیکتاتوری و فشار خارجی نمیتونه دلیل دروغگویی باشه و دلیلش بی مسئولیتی خود فرد هست

غیر مسئول بودنش علت تماشای هرزه نمائیشه!

اگه هرکی بخواد بخاطر محرومیتهاش کارهای نادرست انجام بده و غیر مسئول بشه که دیگه وای به حال جامعه!
من اصلا مشکلی ندارم که بخاطر محرومیت احتمالیش چه کاری میخواد انجام بده مشکلم با بروز این رفتار در حضور کودکش و عدم نگرانیش از تاثیر اون بر سلامت روان کودکشه!

با این شرایط من نتیجه میگیرم جایی که مانیا در مورد همسر سابقش از پسرش پرس و جو میکنه به دلیل این نیست که هنوز به این مرد فکر میکنه بلکه با شناختی که از اون مرد داره میخواد وضعیت محیطی که پسرش برای زندگی انتخاب کرده و داره توش رشد میکنه رو بدونه که به عنوان یه مادر حق داره این نگرانی رو داشته باشه.



من اشکال عمده ای که در مانیا دیدم تردیدهاش بود که بهش اجازه نمیداد راهی رو که انتخاب کرده مستقیم بره و برسه به هدف! هی تغییر مسیر میداد و منحرف می شد
دم از عدم وابستگی میزد ولی وابسته بود
اگه مطمئن بود که انتخابش تو زندگی درست بوده نباید این همه تلاش برای اثبات خودش و راضی نگه داشتن بقیه میکرد و اگه پی به اشتباه بودن انتخابش برده بود بهتر بود از ادامه این راه منصرف میشد

من اصراری ندارم به بحث مرغ وتخم مرغ بپردازم اما تفاوت هست بین حالت و فعل. یک پدر غیر مسوول شدن دلالت بر بروز رفتار یا فعلی داره که غیر مسولانه است اما غیر مسوول بودن دلالت بر حالت داره. بنابر این کاملا درسته که بگیم غیر مسوول بودنش(حالت روحی و روانی) در مواجهه با یا به علاوه محرومیت جنسی منجر به تماشای هرزه نمایی میشه . اما باز هم درسته که بگیم تماشای هرزه نمایی یک عمل غیرمسوولانه است که یک پدر با انجامش میشه یه پدر غیر مسوول. اتفاقا پیرو بحث اون یکی تاپیکمون افراد بالغ هم میتونن تحت شرایطی غیر مسوول بشن.
توی همین جامعه ما کم نیستند افرادی که تربیتشون اونها رو مسوول بار آورده اما در مواجهه با شرایط کار به تدریج می بینن غیر مسوول بودن راحتتر و کم دردسر تره و در نتیجه غیرمسوول میشن. به قول معروف همه ما سوژه در پروسه ایم و هر تغییری همیشه محتمله.
من از طرز بیان شما استنباطم اینه که فکر می کنین من محرومیتش رو توجیهی برای رفتارش می دونم! نه... محرومیتش توضیح رفتارشه ونه توجیهش و کسی هم نگفته که هر محرومیتی لزوما منجر به بی مسوولیتی و تبهکاریه! محرومیت اما اگر برای فردی که پایبندی اخلاقی و تعهد و مسوولیت نداره رخ بده به احتمال قوی منجر به خلافکاری و رفتارهای غیرمسوولانه دیگه میشه.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  3 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  5 ساعت پیش