من خوابام خیلی عجیبن خواب میبینم تو یه جمعی از جن ها هستم باهام حرف میزنم دوستمم و یکی ازشون بهم گفت تو دورگه ای اما یکیشون میخواد منو بکشه ولی یکی همیشه نجاتم میده همیشه خوابام در این مورد با داستان های متفاوت خیلی میترسم
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
یه مرد اومده بود دم در خونمون انگار داشتم میرفتم دانشگاه و ادن اقا نامزدم بود انگار بعد دم درخونمون بغلم کردم هی تابم میداد و میگفت خیلی دوستدارم و عاشقتم
خیلیییییییییی برام شیرین بود خیلیییی
انگار عشق واقعی رو تواون خواب چشیدم
وزن فعلی۷۳ .هدف اول ۶۸ هدف دوم ۶۵...امروز۹۹/۸/۱۱تصمیم جدی و دوباره برای لاغری دارم الهی شکرت که یه نی نی سالم بهم دادی ...برای خوشبختیه خودم دست بکار میشم تلاش میکنم و خوشبخت میشم ...خوشبختی حق منهو بالاخره منم لاعر شدم وزن ۶۰کیلو 🤩🤩🤩دلم نیومد قسمت اول امضامو پاک کنم ...بماند به یادگار...نی نی دومم هم بدنیا اومد الان دوتا گل پسر دارم ...خدایا شکرت که همیشه هوامو داری .هرچی خواستم بهم دادی ...کاش لیاقت بندگیتو داشته باشم😍واما پروسه ی لاغری من دوباره شروع شد شروع کاهش وزن :۲۶ /۱۱،وزن اولیه ۷۱😪😪۲۶ /۱۲ وزن:۶۶.۵😍😍ورن هدف ۵۸
زندگی گاهی دم کردن چای با آلبالوست یا چیدن چند میوه ازدرخت که تورا به ماندن پیوند میدهدزندگی همین لحظه ایست که من تورا نفس میکشم برایت چای میریزم و تمام اندوه جهان را درآن حل میکنم
چه خوب الان چی خوابایی که میبینم همشوناب و هوای غمناکی دارن ولی در طول روز شادم زیاد از مسائل ...
الان راستش بیشتر در رابطه با مشکلی که دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم و توسل هایی که دارم.مثلا همین دیشب خواب دیدم رفتم مشهد رفتم پای پله های نقاره خونه؛سرمو گذاشتم روی نرده های پله گریه کردمو به امام رضا التماس کردم شفام بدن.خیلیم بهم چسبید این خواب؛انگار راس راسَکی رفته بودم زیارت و داشتم با آقا حرف میزدم.
خب عزیزم خیلی وقتا مسائل حل نشده یا پنهان توی عمق ضمیرتون هست که ممکنه خودتون خیلی ازش خبر نداشته باشین.