شوهرم از مادرم یه دلخوریایی داشته ا زهمون ابتدا مادرم خیلی دخالت میکرد خودم حقو میدم بهش از ی طرف خونواده ام خیلی بهمون محبت کردن شوهرم میگه بابات جاش رو سرمه از بابای خودم بیشتر دوسش دارم ولی دیکه مادرت نه میخام بیاد خونه ما ن من پامو میزارم اونجا مادرم روزی هش دفعه زنگ میزد چی خوردی کجا رفتی بهش گفتم که شوهرم ناراحته گف از حسودیشع
حق با شوهرته ولی تو روش نگو حق با تو هستش و کارشو توجیح کن بگو دخالت نبوده همینجوری زنگ میزده دلش تنگ میشده مامانم تو رو خیلی دوست داره و اینا
بگو مادرمہ باید باھاش تا کنم ۔مادر خودش اشتباہ کنہ میزارہ کنار؟
من یه ابجی ده ساله دارم داداشمم تازه عروسی کرده یه شهر دیگس از دعوای ما بیخبر بده حالا شبی استوری گزاشته عکس هممونو بغیرازشوهرم زنشو هم گزاشته نوشته خانواده، ❤اولین دفعس میبینم ازش این حجم محبتو خیلی دوسش دارم ولی ناراحتم همسرم خیلی بدش اومده
قهر بودیم کارمون داش ب جدایی میرسید با هرکی صحبت کردم گف تنهاش نزار رفتم پیشش گف یا مادرت یا من گفتم توچی گفت معلومه تو منم گفتم منم خودت.. 😔مادرم زبون تندی داره اینو بارها بهش گفتیم حتی پدرم بهش گفته ولی لج میکنه از طرفیم نمیتونم دوریشو تحمل کنم موندم وافعا
تنهایی میرم اذیت میشم باحرفای مادرم
عزیز به نظرم
وقتی با شوهرتی درباره مادرت حرفی نزن چی شد چی گفت چی نگفت .
سوال کرد شوهرت .بگو اره حال توروپرسید مادرم سلام رسوند .
همین
از طرف مادرت هم همینکارو کن
اصلا بینشون قرار نگیر که اشتی بدی یا خبر ببری بیاری
هیچی
عزیز قرار نی همه گل و بلبل از هم خوششون بیاد
شمام توی روابطشون دخالت نکن
همیشه هم بگو به من ربطی نداره تو از مادرم خوشت نمیاد
یا به مادرت بگو
به من ربطی نداره تو از شوهرم بدت میاد
به من حرفی نزنید
خودت برو بیا سر بزن
به شوهرتم بد و خوب نگو عزیز
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز