از قبل اجازه گرفتیم
من به سرما حساسیت دارم همچنین گرما خون دماغ میشم
تمااام مدت دستمال جلو بینی و دهانم بود به کنار
دستمال میذاشتم تمام از بینیم خون میومد قطع هم نمیشد
عطسه
چشام کللااا به هم ریخته بود و اشک میریختم
آبریزش هم داشتم🥲
رفتیم برج یخی برا عکس و ...
به زور تایپ میکردم
پله برقی نمیتونستم رستا اصرار که ببرم فقطم با من
به زور نشستم بردمش
دوباره دستم بع دیوار از پله میومدم پایین
یه بستنی گرفتم داشت حالم خوب میشد رستا ازم گرفتنش
خیلیی بد افتادم
انقدر ابریزش داشتم که اصنا....
بعد عکاس از اون خونه ه بود داخلش باید میشتسیا
مث خونه پنگوئنه
یادته برنامه کودک بود ؟
بعد عکاس برا فیلم میخواس از بیرون در بیایم
یهو از جلوش سر خوردن
زدن زیر عکاس
ببین یه صحنه اییی بوددد😂😂😂😂🤣
بدبخت چرخ زد من پخشششش شدم انقدررر خندیدم
بعد من همونجا ک اومدن پایین خورد بهش عکاس وارو شد من لیز خوردم
خواستم با اون فیله تو عضر یخبندان عکس بگیرم
افتادم بعدش
دراز کشیده بودم خیلی درد داشتم
خیلیی
اومده بودن بالا سرم همه منفی ۶ درجه بود هوا یخمک زدم
میخندیدن ولی یه مرده خیلی نگران شده بود
به زور بردنم کافی شاپ اصن چشام نمیدید
فقط پرسیدم بخاری دارین گف ارع فایده نداشت نداشت اصلاااا
دستکشا رو در اوردن
دستمچ گذاشتن رو اون بخاریه
همونجا افتادم رو زمین و فقط میگفتم حالم بده سرم چشام
اب قند اوردن حای نمیتونستم بگیرمش و بخورمش کامل
مامانم اینا خیلی بهم خوردن اصن
نجاه مامانم میکردم میگفتم حالم خوبه نگران نشین
بعد چی کوفت کردم هنوز تا ۱ روز بیشتر حالم بد بود
فشارم خیلیی بد افتاده بود🤣