L’âme en peine
روحم دچار مشکل شده
Il vit mais parle à peine
زندگی میکنه اما به سختی صحبت میکنه
Il l’attend
در انتظاره
Devant cette photo d’antan
جلوی این عکس قدیمی
Il, il n’est pas fou
اون دیوونه نیست ( روحم دیوونه نیست )
Il y croit c’est tout
فکر میکنه که اون وجود داره
Il la voit partout
همه جا اون رو میبینه
Il l’attend debout
منتظر اون ایستاده
Une rose à la main
با گل رزی در دست
A part elle il n’attend rien
بجز داشتن اون انتظار دیگه ای نداره
Rien autour n’a de sens et l’air est lourd
چیزی در اطرافش حس نمیکنه و هوا سنگینه
Le regard absent
با نگاهی غائب
Il est seul, et lui parle souvent
تنهاست و با اون صحبت میکنه ( در تنهائیش با نگاهی خیالی صحبت میکنه )
Il, il n’est pas fou
دیوونه نیست
Il l’aime c’est tout
اون رو دوست داره
Il la voit partout
همه جا اون رو میبینه
Il l’attend debout, debout
منتظر اون ایستاده و ایستاده
Une rose à la main
با گل رزی در دست
Non, non plus rien ne le retient
نه اون چیز بیشتری حفظ نکرده
Dans sa love story
در داستان عشق اون
Dans sa love story
در داستان عشق اون
Dans sa love story
در داستان عشق اون
Sa love story
داستان عشق اون