شوهرم اومده خونه چرا غذا زیاد درست کردی من دیگه برنج نمیارمو مثل ادم دیوونه ها افتاده به جونم اخه میره سرکار غذاشو نمیخوره بعد اضاف میکنه اخه یکم کارش سنگینه عصرا هم غذا میبره باخودش گشنش میشه
مامانم قهره باهم میخواستیم بریم مسافرت باشوهرم اول قرار بود بریم شمال بعد شوهرم نظرش عوض شو رفتیم یاسوج حالا مامانمم به من فحش میده که چرا دروغ به من دادی☺