وای چه تاپیک رمانتیکی.منم بعد 22 ماه تلاش و پیدا نشدن علت ناباروریمون کاملا بی خیال شده بودم.تو اون ماه خونه مون رو جابجا کردیم و من چقدر حرص خوردم دست تنها تو شهر غریب خواهر شوهرم هم بیماری سختی گرفته بود و ما تو شوک این مسئله بودیم و اصلا به بچه فکر نکردیم.
همیشه قبل پریم لکه بینی داشتم ولی اون ماه خبری نبود دو روز مونده به پری از اداره رفتم خونه و تو حموم بیبی چک گذاشتم یه دفعه دیدم دوتا خطش ظاهر شد همسرم هم تازه از اداره اومده بود و داشت لباسش رو در می آورد تازه اومده بود از لای در حموم با هم سلام علیک کردیم یه دفعه صداش کردم و گفتم بیا اومد و نشونش دادم گفتم این دو تا خطه یا یکی اونم که نمی دونست معنی کدومش میشه مثبت خیلی عادی گفت دوتا چی میشه مگه؟
یه دفعه بلند بلند زدم زیر گریه و تازه فهمید موضوع چیه یادش بخیر.بعدشم دوتامون رفتیم نماز شکر خوندیم.
الان دخترم دوسالشه ولی هنوز بیبی چکها که تا موقع آز تبدیل به 3 تاشدن! رو تاقچه ی حمومن!!
تازه رفتم آز دادم و آزمایشگاه گفتن تا ساعت 5 هستن همسرم تا 4 و 45 خوابید هرچیم زنگ زدم گفتن باید بیای حضوری بگیری خلاصه دم آخر رسیدیم آزمایشگاه همه هم مرد بودن جوابو گرفتم و باز کردم دیدم نوشته 2535 با اینکه خودم مدرس زبانم نتونستم بفهمم مثبته یا نه رفتم تو ماشین ازم پرسید چی شد؟گفتم نمی دونم دوباره مجبورم کرد برم از مردای تو آزمایشگاه بپرسم
اونام گفتن مبارکه.
ببخشید طولانی شد.