یکی از اقوام ما خانومش تو عقد بدون دلیل مهریه گذاشت اجرا ک زهر چشم بگیره
ولی خراب کرد دوسال تو دادگاه رفتن و اومدن و دختره خیلی اذیت کرده بلاخره جدا شدن دختره روز آخر با گریه امضا کرده درحالی ک دوسال چرزومده بود و اثرش ب سنگ خورده بود
شوهرشو از دست داد و شش ماه بعد واسطه فرستاد ک رجوع کنه
ک پسره نامزد کرده بود و فقط میخواست سر ب تنش نباشه.
دو سال بعد هم واسطه فرستادن ک بشه در حالی ک پسره الان بچه هم داره
و دختره هنوز مجرده و سنشم بالا بود ازدواج کرده بود
بی فکری و غرور الکی زندگی بر فنا میره بدون علت مهریه بذارم اجرا چون رییس باشه چون پسر غلام حلقه ب گوش بشه حالا خونه باباش نشسته حسرت الکی