جراحی بینی 3

❤اولین تجربه چسب زدن در منزل!❤

بچه ها این یکی از خاص‌ترین تجربه‌ها بعد از عمل هست...

اولین باری که خودت قراره جلوی آینه بایستی و چسبت رو باز کنی و چهره جدید رو ببینی (بدون حضور دکتر و شلوغی‌های مطب) و بعد چسب جدید رو بزنی (به همون خوبی که دکتر هربار چسب میزنه!)

صورتمو خیس کردم تا چسب کمی از روی پوستم آزاد بشه و بتونم راحتتر جدا کنمش...

هیجان و استرس عجیبی بود!

آروم و با دقت چسب رو از روی پوستم جدا کردم...

آخییییش عجب حس خوبی بود هوا میخورد به پوست بینیم! زیر چسب پر شده بود از چربی و جوش‌های ریز زیر پوستی... وقتی چسب رو برمیداشتم اروم اروم این چربی‌ها هم با چسب از پوستم خارج میشد! تا اینجای کار همش حس خوب بود... دقیقا داشت کار یه ماسک لایه بردار رو انجام میداد روی دماغم!!

وقتی چسب کامل برداشته شد، من و یه غریبه توی آینه باهم روبرو شدیم! هردو با تعجب بهم نگاه میکردیم... انگار او هم منو نشناخته بود!!!

بچه‌ها بسیار حس بدی بود! 

یک بینی زشت و پر از ورم... 

یک چهره عجیب و بیگانه!

نتونستم زیاد به چهره ام نگاه کنم... 

با اینکه من میدونستم بینی ورم داره و سر بالاست و قرار نیست این بینی قضاوت بشه اما بازم تحمل این همه غریبگی روی صورتم کار آسونی نبود!

احساس میکردم سرگیجه دارم! 

ترس و حال بدی بود!!

سختی ماجرا این بود که از یکطرف دلم نمیخواست به صورت غریبه‌ام نگاه کنم و از طرف دیگه مجبور بودم با دقت به این چهره نگاه کنم و چسب رو طبق اصولی که دکتر گفته، بزنم!!

شروع کردم به چسب زدن، ولی نتونستم ادامه بدم!!!

دستام میلرزید، رومو از آینه برگردوندم!

اصلا دلم نمیخواست دیگه با این غریبه توی آینه نگاه کنم!

خلاصه، از خواهرم کمک گرفتم (که خب خوشبختانه او تجربه عمل و فرایندهای بعد از عمل رو داره)   او بینی ام رو برام پاک کرد و چسب‌ها رو زد... 

و من دیگه به اون چهره بدون چسب نگاه نکردم!!

پی‌نوشت:

-بچه‌ها این تجربه روز اول بود، با اینکه میدونستم حال اولین چسب زدن خیلی خاص و عجیبه ولی باز هم شوکه بودم!

-برای بار دوم دیگه امادگی بیشتری داشتم و خودم چسبو باز کردم، بینی رو با دقت تمیز کردم و چسب‌ها رو زدم.

-اینم اضافه کنم که من از بچگی زیاد با موضوعات پزشکی اوکی نیستم و فشارم میفته! لذا شاید شدت این تجربه من بخاطر همین حساسیت و ترس من از موضوعات پزشکی باشه.

-بچه‌ها اینو گفتم که آگاه باشید ممکنه روز اول چسب زدن دماغتون بسیار توی ذقتون بخوره و حتی گریه کنید (!) چون هنوز بینی ورم داره، زیادی سر بالاست، توی چهره‌تون ننشسته و... پس حواستون باشه احساستون رو کنترل کنید و حتما کسی رو برای کمک احتمالی در کنارتون داشته باشید!

شبتون شیک ❤

بچه ها برای پاک کردن صورت و بینی از دستمال مرطوب مناسب نوزادان استفاده کنید.

چون پوست بخصوص بخشی که مدتها زیر چسب بینی هست بسیار آسیب پذیر و حساس هست.

کسی هست؟؟؟؟؟

من امشب خیلی فشار و سوزش دارم تو بینیم‌این طبیعیه؟؟؟دارم اذیت میشم چن شب قبل اینطوری نبودم

مرسی شایلین جان بابت توضیحات صادقانت، من در مرحله یک روز تصمیم برای عمل یک روز کاملا بیخیال عمل شدن هستم از طرفی اهل تهران نیستم و نمیدونم پزشکها ی کدوم شهر رو باید انتخاب کنم، بخاطر ترس از عمل و حاشیه هاش میخواستم تیپ پلاستی کنم ولی عکسمو که فرستادم برای دکتر ، گفت که تیغه بینیت پهنه بدرد این کار نمیخوره، از طرفی رفتم تاپیک ترمیمی ها و اونجا شنیدم تجربه روتوش و عمل های با بیحسی چقدر سخته بر خلاف تبلیغاتی که میگفتن اصلا هیچی نمیفهمی، خلاصه خیلی دوست دارم فیس زیبایی داشته باشم ولی اهل ریسک نیستم، مامانم خیلی علاقه به عمل داشت به من میگفت عمل کن، هی میکفت میخواد بره جراحی پلک برای خودش من میگفتم زیاد نیست نکن بد میشه اصلا هم تحقیق نکرده بودیم که چیه؟ آخرش عمل کرد.  

ادامه

چرا عزیزم الان چک کردم ۲۸۲۲بود 

وای نگو ما که اصلا آشنا نبودیم به شرایط عمل و اینا پشت سر گذاشتن اون روزها برام خیلی سخت بود هزار بار گفتم غلط کردیم عمل کردیم گریه میکردم داشتم اب میشدم پرستار اونجا اشتباهی به ما گفت که تا فردا پانسمان چشماشو برندارین!!! فک کن بجای اینکه یخ بزاریم بلافاصله بعد عمل با چشم بسته رفتیم اومدیم مطب ، دکتر جا خورد از این کار ما وقتی فهمید پرستار اشتباهی گفته صداشو در نیاورد، وای لحظه باز کردن باند فشارم افتاد سرم گیج رفت چشمای مامانم گود افتاده بود زخمی کبود وحشتناکککک چه روز سختی.... بگذریم نمیخوام فاز منفی بدم بازشو توضیح بدم چند ماهی گذشت قیافه وحشتناک مامانم کم کم بهتر شد ولی الان که یکسال گذشته باز هم پشیمونیم چون از اولش بدتر شده سنش ده سال رفت بالا خلاصه خواستم بگم من هم تجربه این سختی ها رو داشتم ولی کاش با تجربه و اگاهی اقدام میکردیم نمیگفتم دکتره خودش بهتر میدونه چیکار کنه کاش مطالعه داشتم 

تجربه برداشتن قالب ：هسچی دیگه منتظر موندم تا اسمم رو صدا بزنن اینم بگم که من همون روز عمل مش رو در اوردم .وخیییییییلییییی درد داشت   

خلاصه رفتم تو ویک خانم جوان اومد و گفت بخواب رو تخت .بعد شرو کرد قالب رو دراوردن اولش یکم احساس فشرگی میکردم ولی بعد راحت در اومد .(یه جورایی مثله دراوردن ژله از قالب میمونه   اولش یکم سخته بعد یهویی میاد بیرون )بعد نوبت بخبه ها رسید اونو توقع داشتم یکم بشوزه ولی اصلاااا اینطور نبود راحته راحت ...بعد من لوله سمت چپم گرفتگی داشت بعد که داشت بخیه ها رو میکشید یهوو با تیغ یه کاری کرد و لوله هه باز شد  

البته خانمه بهم گفت چرا بینیتو تمیز نکردی این وضعیت بخیه ها اصلا مناسب کشیدن نیست خلاصه بنده خدا یکم تمیزش کرد ولی هنوزم خونین بود  بعد هم بهم گفت اینطوری باید چسب بزنی و منم فیلم گرفتم و با یه گوش پاکن گفت که باید سرم شستشو بزنی و بکنیش تو بینیت این یکم حس بدی داشت وقتی رفت تو درد نبودا حس بد بود    بعد دکتر اومد بالا سرم یه دستی کشید رو بینیم گفت خوبه قشنگه تو همین حین خانمه خواست ایینه بیاره که گفتم ممنون نه فعلا نمیخوام یواش یواش دکترم گفت خب اره نمیخواد ولش کن ..دیگه منم خوش خرم اومدم بیرون با چشمای مامانم مواجه شدم که اینطوری بود    خلاصه نسخمم گرفتم اومدم خونه ..بینیم و تمیز شستم 

تامام    

عزیزم گچ و تامپونو گرفتی؟؟من‌فردا باید برم بگیرم تو اینه ک نگاه میکنم حس میکنم سوراخای بینیم فرق داره اعصابم خورده

بچهایی که عمل کردین حس چشاییتون از روز اول خوب بود؟مثل قبلش؟

من حس چشاییم بعد ۳_۴ روز هنوز برنگشته نگرانم

هرچی میخورم مزه اشو نمیفهمم

من مش داشتم نمیدونم همون تامپونه یا نه بعدم یه قالب رو بینیم بود الانم چسبه .....گچ نداشتم البته دکتر گفت تا دو هفته دیگه این قالبو شبا با چسپ بزار رو بینیت

امشب برام‌صبح نمیشه😣😣

هم نگران اندازه سوراخای بینیمم 

هم درد دارم

هم اینکه فردا از در اوردن گچ و تامپون میترسم

منم اینجور بودم ناراحت نباش به دکترمم گفتم گفت ۹تا۱۲ماه باید صبر کنی منم که تو قالب بود همینطور بود ولی الان که چسب دارم کمتر سوراخاش تا به تاس 

عزیزم بینی جدیدتون مبارک باشه.عزیزم سوزش و خارش بخیه ها و زیر گچ طبیعی هست.نگران نباش

فردا تجربتو در اختیار ما بزار لطفا

خدا کنه خوب شه آبروم میره 

ساعت نمیگذرع خسته شدم