بین عشقم و خاستگارم گیر کردم

رمان بامداد خمارو بخون حتما

بنظرم تا اطمینانت از جلو اومدن پسره صد درصد نشده بهش فکر نکن

من تو این موقعیت هفت سال پیش قرار گرفتم...دوست پسرم رو خیلی دوست داشتم ولی هیچی نداشت و حتی قیافه ام نداشت...بعد همین همسرم اومد خواستگاریم البته اون منو دیده بود و یکی دو سالی بود که منو میخواست...منم دیدم همسرم هم به لحاظ مالی هم به لحاظ ظاهری خیلی سر تره قبول کردم...شاید اون موقع خیلی برام سخت بود ولی الان میبینم بهترین کارو کردم چون به لحاظ اخلاقی هم همسرم خیلی بهتره...الانم عاشق همسرمم حتی خیلی خیلی خیلی بیشتر از دوست پسر مجردیم

آدم عاقل نقدو ول نمیکنه نسیه رو بچسبه برو مشاوره 

اسی منم یه کراش ۸ ساله دارم

 کاش جای تو بودم میتونستم بهش برسم

هیچکسو با کراشم عوض نمیکنم

اگه فکر می‌کنی حسی نسبت بهش داری، خب طبیعتاً به خواستگارت اصلأ نباید فکر کنی به نظرم. یعنی اشتباهه کلا وقتی به یه نفر حسی داری به شخص دیگه ای هم فکر کنی. 

بهرحال من نمیتونم درک کنم و همچنان معتقدم بخاطر هورموناست

نه ۱۲ سالگی سن عاشق شدنه، اینکه میگی از ۱۴ تا ۱۸ سالگی نذاشتی... یعنی دقیقا داشتی بهش فکر میکردی و راه مقابله رو پیدا کنی که خب یعنی فکر کردن به اون شخص!

حقیقتش از نظر من جریانات احساسی زیر ۲۲ ۲۳ سالگی باد هواست

ببین ب نظر من سن 19 سال برای یه دختر خانم تقریبا سن ازدواجه و اون عشقت اگه واقعا بخوادت و اونم مایل باشه میاد جلو چون میدونه هر لحظه ممکنه ازدواج کنی. لااقل ی نشون میارن. پس به نظرم وقتت رو الکی هدر نده و خاستگار خوبت رو با تحقیق و اشنایی کامل قبول کن

تو داذی با تصورت زندگی میکتی دختر خوب. 

هنوز با اون ب اصطلاح کراشت دوروزم ی جا نبودی ک بفهمی چ اخلاقایی داره. 

ولی خاستگارو دیدی و شناختی... 

شما عاشق اون بتی هستی ک تو ذهنت ساختی حتی اگر برفرض محال ی روز تو با اون کراشت ازدواج کنی باور کن ی روز صب بیدارشی ببینی دهنش بو میده  یا سرت داد میزنه میفهی این اون بتی نبود ک تو تو ذهنت داشتی اینم ی آدمه مث بقیه ولی تو خودت بزرگش کردی... 

فرصت های خوب زود از دست میره... 

با خاستگارت جلسات آشنایی رو بیشتر کن خودتم از مشاور کمک بگیر تا ذهنتو باز کنه و هوش و حواستو بیاره سرجاش

این عشق که معلوم نیست اصلا دوستت داره گیریم اومد جلو بیشتر عشقا ختم میشه به هوس از شما که دیگه بماند عشق یک طرفه اس ....خواستگار رو بچسب ول کن کراش مراشو

ببین نمیخوام ناراحتت کنم....ولی من یکی از نزدیکای خودم یکی رو خیلی دوست داشت....بعد همش میگفت اونم منو دوست دارم مطمئنم....خلاصه چندسالی گذشت دیگه دختره طاقتش تموم شد رفت با پسره حرف زد....پسره هم یه کاره برگشته بود گفته بود من تورو دوست داشتم ولی مثل خواهرم....یعنی دختره نابود شد...فکر کن چندسال با این خیال که اونم منو دوست داره زندگی کرد....

آدمی که عاشقه هرچیزی از طرف مقابل ببینه عشقولانه تعبیرش میکنه....مثلا اگه طرف یه نگاه معمولی بکنه پیش خودش میگه این چون عاشق منه اینجوری نگام کرد درصورتیکه شاید واقعا اون طرف هیچ عشقی نداشته و همینجوری نگاه کرده..

حالا من نمیدونم شاید اون طرف شما واقعا شما رو بخواد شایدم نه....ولی مواظب باش خودتو گول نزنی

بعدشم اگه واقعا خواستگارت خوبه بیشتر روش فکر کن چون ممکنه چندسال دیگه اینجور خواستگاری رو نداشته باشی

این عشق نیس وقتی بین اون ویکی دیگ موندی