بچه ها از ته دل خیلی خوشحالم خواستم تاپیک بزنم بگم ..
من ی مدت حالم خوب نبود ...
یک مدتی رفتم خونه پدرم وقتی برگشتم خونه خودم (برای تولد شوهرم چندسال پیش گل گرفته بودم اونم خشک کرده بود گزاشته بود تو جعبه )
منم قاطی وسایلا گزاشته بودم بالای کمد وقتی آمدم خونه فهمیدم شوهرم نشسته تمام قاب و اون گلای خشک شده رو آورده پایین 🥺
به روش نیوردم ):