رفیق ناباب به نظر لفظ کلیشه ای میاد ولی توی سنی که نوجوونا تاثیرپذیرن بی نهایت اثر داره ، اینا خاطرات مربوط به شاید ۸-۹ سال پیشه ،
من توی راهنمایی همیشه شاگرد اول بودم و بعدش وارد دبیرستان که شدم با یه اکیپی دوست شدم و یه دختری که تو مدرسه با هم رفیق شدیم و خونه هامون چون نزدیک هم بودیم تو سرویس هم افتادیم و خیلی وقت میگذروندیم با هم
حالا من که تا اون سن (۱۵ سالمون بود) اصلا دوست پسری نداشته بودم ، ایشون از همون موقع دوست پسر فاب که ۳ سال بود با هم بودن داشت ، و از همون موقع میرفت خونه ی پسره و مهمونی میرفتن ( مشروب و ... ) و کلا هیچ بازه ی زمانی نبود که دوست پسر نداشته باشه به محض اینکه کات میکرد همزمان وارد رابطه بعدی میشد و گاهی وقتا دو سه نفرو با هم داشت ، خیلی هم خوشگل بود البته
من از همون موقع یه حس خلا بهم دست داد مثلا با هم میرفتیم بیرون همه توجهشون به اون بود و دوست پسراش عاشقش بودن و همه جور خرج و هزینه ای میکردن براش ، منم تحت تاثیرش قرار گرفتم به شدت و گفتم برم منم دوست پسر پیدا کنم و برم خانواده رو بپیچونم برم مهمونی و ... منی که از خانواده تحصیل کرده بودم و درسم خیلی براشون اهمیت داشت
بعدش مدرسه هامون از هم جدا شد خدا رو شکر و منم افتادم دنبال درسم اما هنوز تاثیراتی که ازش گرفته بودم بود، همیشه دلم میخاست که کاش منم مثل اون انقدر خوشگل بودم که یکی منو دوست داشت و حسرت میکشدیم در صورتی که تو اون سن باید دغدغه فقط درس آدم باشه ،
الان تقریبا ۴ ساله که باهاش دیگه ارتباطی ندارم ،