بهش مولتی ویتامین میدادم و زینک , ولی دو سال پیش که بردمش پیش دکتر رزاقی آذر گفت چرا اینهمه ویتامین میدی و نکنه مسمومیت بگیره و آزمایش داد براش که ببینه چطوره و نهایتا وقتی که دیدم داره چاق میشه , ویتامین ها را قطع کردم و چیزی بهش نمیدم .البته الان یادم افتاد که باید ویتامین دی را بزارم جلوی چشمم که روزی یک دانه بهش بدم.
بدیش اینه که تا میریم بیرون یا میخواد یک نوشیدنی بخوره یا بستنی و .....و بعضی وقتها هم که همه اش تو اتاقه خودم برای این که بیارمش بیرون از اتاق میبرمش بیرون یا میگم بیا با هم یک چیزی درست کنیم و نهایتا به خوردن ختم میشه. کلا این روزها خوردنش روی اعصابمه و به قدش فکر نمیکنم
خدا رو شکر که همیشه هم یک چیزی برای فکر کردن موجود میباشد. قبلا هم خیلی زیاد شنا میکرد , حدودا هفته ای سه روز ولی خودم کمش کردم .احساس کردم سرشانه هاش و پشت پاهاش داره خیلی عضله ای میشه.الان هم دارم راضیش میکنم ببینم میتونم یک کلاس ورزشی دیگه بجز شنا اسمش را بنویسم که البته فعلا راضی نشده.