2777
2789
عنوان

دختران متولد 80

| مشاهده متن کامل بحث + 306816 بازدید | 2882 پست
ممنون انجلا ولی اونی که مد نظرم بود نیس
😍خدا روزی رسان شکست ناپذیر من است و هم اکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوه هایی عالی به من میرسد😍😍😍😍😍😍😍  گاهی هیچکسی رو نداشته باشی بهتره !!!  باور کن بعضیا تنهاترت میکنن 🌹🌹🌹    

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من که دیگه تقریبا بیخیال قد شدم ، اونم اینجا که همه سرشون تا آسمانهاست بس که بلند و کشیده ان. البته دخترمم اصلا وی این موضوع حساس نیست وجالبه که فقط اول سال که مدرسه فارسی شروع شد و رفت ، اومد و گفت وای چه حس خوبی داره کلاس فارسی من از همه بلتد ترم ، 😅البته با قد صد و پنجاه و پنج. چیزیه این روزها یکم من را نگران میکنه بیشتر اعتماد به نفسشه ،که دیگه به نظرم بیش از حده . نمیدونم با این چیکار کنم .
سلام مامان خانم گل ، چقدر عالی که همچین روحیه ای داره . دختر من فوق العاده داره به این موضوع حساسیت نشون میده و روی درسش هم داره تاثیر میگذاره یعنی اصلا اعتماد به نفس نداره ، البته تیزهوشان میره ولی خوب خیلی براش نگرانم خیلی ، به نظرم از بودن تو جمع کمی گریزان شده
مریم جون دخترم متولد نیمه اول ٨١ هست و بهمن سالی که کلاس پنجم بود ..شد، خیلی زودتر از خودم . من خودم دوم راهنمایی بودم ، ولی تو خانواده پدریش همه به همین شکل بودن، حتی دختر خواهر شوهرم از نظر سنی زودتر از دختر من بوده. اگر اشتباه نکنم اون موقع قدش حدودای ١٤٠ بود، حالا جدولم را چک میکنم و دقیقش را مینویسم ولی تو همین سه ساله یک عالمه قد کشیده و البته من هنوز امیدوارم که یکم دیگه هم قد بکشه. باباش قدش ١٧٨ و من خودم هم ١٥٦ هستم و طبق چیزی که دکتر ها میگن قاعدتا باید بیشتر از من بشه. متاسفانه الان یکم چاق شده و این خیلی بده و همانطور هم که گفتم اعتماد به نفسش هم دیگه بیش از حد زیاده و اصلا براش مهم نیست . البته کلا اینجا کسی در قید رژیم و زیبایی و ... نیست. بعضی وقتها که ناراحتم که چرا اصلا رعایت نمیکنه ، مامانم میگه یک سفر بیارش ایران دوستاش را ببینه که چقدر به فکر هست و چیکار میکنن تا به بخودش بیاد.
بهش مولتی ویتامین میدادم و زینک , ولی دو سال پیش که بردمش پیش دکتر رزاقی آذر گفت چرا اینهمه ویتامین میدی و نکنه مسمومیت بگیره و آزمایش داد براش که ببینه چطوره و نهایتا وقتی که دیدم داره چاق میشه , ویتامین ها را قطع کردم و چیزی بهش نمیدم .البته الان یادم افتاد که باید ویتامین دی را بزارم جلوی چشمم که روزی یک دانه بهش بدم. بدیش اینه که تا میریم بیرون یا میخواد یک نوشیدنی بخوره یا بستنی و .....و بعضی وقتها هم که همه اش تو اتاقه خودم برای این که بیارمش بیرون از اتاق میبرمش بیرون یا میگم بیا با هم یک چیزی درست کنیم و نهایتا به خوردن ختم میشه. کلا این روزها خوردنش روی اعصابمه و به قدش فکر نمیکنم خدا رو شکر که همیشه هم یک چیزی برای فکر کردن موجود میباشد. قبلا هم خیلی زیاد شنا میکرد , حدودا هفته ای سه روز ولی خودم کمش کردم .احساس کردم سرشانه هاش و پشت پاهاش داره خیلی عضله ای میشه.الان هم دارم راضیش میکنم ببینم میتونم یک کلاس ورزشی دیگه بجز شنا اسمش را بنویسم که البته فعلا راضی نشده.
چکاوک جون هر کدوم یک جوری باید اذیت کنن .البته اینجا درس ها خیلی کمتر از اونجاست و فعلا دخترم توی درسها خیلی خوبه ولی خوب من خودم ترجیح میدادم یکم محتاط تر باشه .توی هر چیزی فقط میخواد خودش تصمیم بگیره و نظر هیچ کس را هم قبول نداره. حسنی که داره همه چیز را میاد تعریف میکنه , اگر حتی اشتباه کرده باشه.خودم روی این مورد خیلی کار کردم که بتونم اعتمادش را جلب کنم و واکنش بد توی لحظه ای که برام میگه نشون ندم .
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792