2777
2789
بچه یکساله ک مدرسه نمیره😑 آشفته دلان را هوس خواب نباشد🚶🏻‍♀️

اخی عزیزم.یه کم پیش از پیش خ‌واهرم برگشتم بچه اش نزدیک یک سالشه گفت خوش به حالت میری بخوابی من تا صبح با این بیدارم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نه من پسرم فردا اولین روز مدرسشه.حضوری.فقط روزهای زوج

آخه وضعیت هنوز خوب نیست و هنوز ۸۰ درصد مردم که واکسینه نشدن که مدرسه رو باز کردن !

از کجا میدونن که همکلاسیش ناقل هست یا نه ! 

بچه ها میتونن یه متر فاصله رو باهم رعایت کنن ؟ مسلما نه 


اخی عزیزم.یه کم پیش از پیش خ‌واهرم برگشتم بچه اش نزدیک یک سالشه گفت خوش به حالت میری بخوابی من تا صب ...

بجاش پسر منم صبحا نمیذاره بخوابم ساعت شیش یا هفت برپا  😭💔🚶🏻‍♀️

مهربان باشید.تمام کسانی که می شناسید، همگی درگیر جنگی سخت هستند:)🌱


دخترم کلاس اولیه هیچکاری نکردن گفتن از طریق شاد گروهبندی رو اعلام میکنن که کدوم کلاس افتادن فعلا هم مجازیه 

دوست دارم بخوابم ولی خیلی خیلی آشفته و بیقرارم بخاطر یسری موضوعات

من که باید فردا صبح برم سرکار

اینقدر که پسرم نخوابید و اذیتم کرد خواب از سرم پرید😤

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

منم از ناراحتی خوابم نمیبره امشب مادر شوهرم خونمون بود بحث زشت و زیبایی افتاد مادر شوهرم گفت حضرت فاطمه پست سر کسایی که زشتن نماز مونده و دعا کرده برا همین شانس دارن برگشت بهو گفت پشت سر توام خونده منم هنگ کردم نمی خوام‌تعریف کنم ولی من خوشگلم هر کس که دیده فقط از خوشکلیم گفته نمی‌دونم چرا اینجوری کرد از وقتی که رفته ناراحتم الآنم لغضم ترکید 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شکرگذاری

توسلی | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز