2777
2789
عنوان

مامانهای خرداد نود (قسمت دوم)

| مشاهده متن کامل بحث + 501220 بازدید | 17214 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بهترین سن برای آموزش موسیقی


اغلب افراد از موسیقی لذت می برند و آن را شکلی از سرگرمی گذرا می دانند، اما برای افرادی که به طور جدی از دوران کودکی به تعلیم نواختن یک ساز می پردازند، تجربه موسیقی ممکن است چیزی بیشتر از این باشد....

پژوهش های اخیر نشان می دهد که میان آموزش موسیقی در دوران کودکی و تقویت برخی توانایی های ذهنی دیگر ارتباط محکمی وجود دارد.در یکی از این تحقیقات در موسسه موسیقی و ذهن در دانشگاه مک مستر در کانادا، پژوهشگران گروهی از کودکان در سنین پیش از مدرسه را که درس موسیقی می گرفتند با کودکانی که به کلاس موسیقی نمی رفتند، مورد مقایسه قرار دادند.کودکانی که آموزش موسیقی دیده بودند، پاسخ های مغزی قوی تری به شماری از آزمایش های تشخیص صدا نشان دادند.

این پژوهش بیانگر این بود که ظاهرا آموزش موسیقی باعث تغییر بخشی از قشر مغز می شود که مسوول شنوایی در کودکان است، اما آیا ممکن است آموزش موسیقی درکودکی تاثیر گسترده تری بر مغز داشته باشد و نحوه تفکر و شناخت را تغییر دهد؟ بررسی فوق روی کودکان نشان داد حتی یک یا دو سال آموزش موسیقی براساس آزمایش هایی که تکانه های الکتریکی و مغناطیسی در مغز را ثبت می کنند، باعث تقویت حافظه و توجه می شود. بنابراین تصور بر این است که آموزش موسیقی (نه لزوما گوش دادن منفعل به موسیقی) بر توجه و حافظه اثر می گذارد و از طریق همین ساز و کار ممکن است باعث یادگیری بهتر در شماری از حوزه های شناختی شود.

دلیل این تاثیر آموزش موسیقی بر افزایش توانایی مغزی ممکن است این باشد که مهارت های حرکتی وشنوایی مورد نیاز برای نواختن یک ساز در یک ارکستر با دیگر افراد به شدت نیاز به توجه، حافظه و توانایی مهار سایر کنش ها دارد. تنها گوش دادن ساده به موسیقی موتسارت، یا هر موسیقیدان دیگری باعث بهبود توانایی توجه و حافظه نمی شود. در یک بررسی دیگر که در دانشگاه هاروارد انجام شد، رابطه میان آموزش موسیقی در ابتدای کودکی و تقویت مهارت های حرکتی و شنوایی و همچنین بهبود در توانایی گفتاری و استدلال غیرشفاهی مشاهده شد.

دانشمندان همچنین کشف کرده اند که تعلیم سازهای متفاوت باعث تاثیرگذاری بر نواحی متفاوتی از مغز می شود. تغییرات در مغزهای آوازخوانان در محل هایی اندکی متفاوت نسبت به تغییرات مغز نوازنده سازهای زهی یا کی برد رخ می دهد. در یک بررسی دیگر که در دانشگاه اوهایو انجام شد، پژوهشگران نشان دادند که آموزش موسیقی به کودکان باعث می شود که پاسخ دهی شنوایی آنها به حد کودکی ۲ تا ۳ سال بزرگ تر از آنها برسد. هرچند که لزوما ضریب هوشی یا خلاقیت آنها افزایش نمی یابد.

به گفته این پژوهشگران هنگامی که فردی مرتبا به صدایی گوش می دهد، به خصوص صدایی که مانند موسیقی یا گفتار، هارمونیک یا معنادار است، سلول های مغزی مربوط در پاسخ دهی ترجیحی به این صداها در مقایسه با صداهای دیگر تقویت می شوند. بر اساس یافته های این پژوهشگران تغییرات ناشی از گوش دادن مرتب موسیقی با بالارفتن سن افزایش می یابد.

یک بررسی دیگر در دانشگاه تورونتو مستقیما به این موضوع پرداخت که آیا کسب توانایی موسیقیایی می تواند کودک را باهوش تر کند یا نه. انجام چنین ارزیابی های همیشه مشکل است زیرا کنترل میزان تاثیر سایر عوامل موثر بر هوش مانند میزان درآمد یا تحصیلات والدین مشکل است. با این وجود این تحقیق نشان داد صرفا گوش دادن به موسیقی دست کم در کوتاه مدت به توانایی فرد در انجام برخی از آزمون های شناختی کمک می کند. همچنین آموزش واقعی موسیقی در کودکان به موفقیت طولانی مدت تر آنها در انجام این آزمون ها می انجامد.

موتسارت هم از ۵ سالگی شروع کرد موتسارت موسیقی دان نابغه اتریشی در دوران کودکی استعداد فوق العاده موسیقیایی اش را نشان داد. او از ۵ سالگی ساختن موسیقی را با پیانو و ویولن شروع کرد و در دربارهای اروپایی اجرای موسیقی را ادامه داد. در ۱۷ سالگی موسیقی دان شهیر دربار سالزبورگ شد. او در طول سال های بعدی عمرش که ۳۵ سال بیشتر ادامه نیافت، شمار بسیاری از شاهکارهای موسیقی را آفرید. پدر موتسارت یک معلم حرفه ای موسیقی بود و از همان سنین پایین به آموزش موسیقی کودکان اش می پرداخت.

هنگامی که خواهر ۷ ساله موتسارت از پدرش درس پیانو می گرفت، موتسارت ۳ ساله مجذوب آن شده بودوبه قول خواهرش، اغلب وقت اش را با کلیدهای کلاویه ور می رفت و وقتی صدای خوبی از آن در می آورد خوشحال می شد.



منبع: فرهنگ و هنر LiveSCience
ترجمه : حسین غلامی
اگر خودم بخواهم ، پیروزی در هر کاری ممکن است.
هفت راه برای تربیت کودکی شاد


تقریبا تمام متخصصان و روان شناسان کودک معتقدند که یک کودک شاد دارای ویژگی های خاص است که او را از سایر کودکان متمایز می کند.برخی از این ویژگی ها عبارتند از:اعتماد به نفس،آرامش،درک بهتر محیط،اجتماعی بودن،خوش بینی و...وصد البته،این شما والدین هستید که نقش اساسی را در شاد بودن یا غمگین و پراسترس بودن او بازی می کنید.برای اینکه نقشی ماندگار و جاوید در زندگی فرزندتان به جا بگذارید،راهکارهای زیر را بخوانید و به آنها عمل کنید.
"فراموش نکنید که شاد بودن با لوس بودن تفاوت زیادی دارد!"


1-برای کودکتان از خاطرات کودکیتان بگویید.

همه بچه ها عاشق شنیدن داستان هایی درباره کودکی و شیطنت های پدر و مادرشان هستند.با این کار هم رابطه بین شما و فرزندتان صمیمی تر می شود و هم زمان خوبی را در کنار یکدیگرسپری خواهید کرد البته به شرط آنکه در هنگام تعریف خاطره تنها خود خاطره را بگویید و دست از مقایسه و نصیحت برداشته و بگذارید حتی اگر پندی درآن خاطره است،خود کودک به آن دست یابد و یا درنهایت با یک طرح سوال از او بپرسید به نظرت من کار اشتباهی کردم؟اگر تو بودی چه کار می کردی؟


2-با کودکتان به پیاده روی بروید.

اگر همراه کودکتان حداقل هفته ای یک بار به پیاده روی بروید(پیاده روی،نه برای خرید!)و دنیا را از دریچه چشم او ببینید و در مورد مسایل گوناگون حرف بزنید،مطمئن باشید در دوره نوجوانی مجبور نخواهید بود که پیش دوستانتان از تک روی های فرزندتان بنالید چون از کودکی به او یاد داده اید که می تواند برای حرف زدن درباره همه چیز روی شما حساب کند.


3-باهم خندیدن را فراموش نکنید.

خندیدن با فرزند نشان از این دارد که شما از نقش یک والد همیشه سختگیر خارج شده و لحظات خوشی را با او و در کنارش دارید.سعی کنید فضای خندیدن را در محیط خانه به وجود بیاورید.اینکه مدام در آشپزخانه اید یا در حال روزنامه خواندن،شما را از فرزندتان دورتر و دورتر می کند و او به ناچار به دنیای بازی های رایانه ای پناه می برد.با کودکتان خندیدن کار مشکلی نیست ولی با این کار چیزی را به او هدیه می دهید که درتمام عمر به دردش می خورد:شاد بودن


4-دنیای او را باورکنید هرچند که کوچک باشد.

یکی از ارزنده ترین هدیه ها به فرزندتان این است که درتمام مراحل زندگی او-از کودکی تا بزرگسالی-به دقت به او و باورهایش توجه کنید.
شما می توانید با گوش کردن و مسخره نکردن باورهای فرزندتان آنها را کم کم جهت دهید حتی اگر خیلی ابتدایی یا نادرست به نظر می رسند آنها را اصلاح کنید.مطمئن باشید با مسخره کردن،آن باور از ذهن او پاک نمی شود بلکه تنها با شما در میان نمی گذارد.درعین حال با همین کارساده می توانید فرزندتان را از فردی عادی به خلاق تبدیل کنید.این مساله به ویژه در مورد ترس های او حائزاهمیت است.به ترس های او نسبت به تاریکی،هیولا، دیو و...بسیار توجه کنید زیرا همین ترس های کوچک در بزرگسالی به معضلات ریشه ای و غیرقابل حلی تبدیل می گردد.


5-به فرزندتان فرصت دهید تا خود را نشان دهد.

هرکودکی استعداد مخصوص به خود را دارد.به او فرصت بیان استعدادهایش را بدهید.نه آنها را بیش ازحد بزرگ کنید و نه به دیده تحقیر نگاه کنید.به این بیندیشید که فرزندتان درحال تلاش است و همین عامل تمام موفقیت های آینده اش خواهد بود.
بگذارید درکنار شما زندگی را تجربه کند.اگر با هم به خرید می روید به او یاد بدهید که چگونه جنس خوب را انتخاب کند و پس از مدتی،هنگامی که در فروشگاه قدم می زنید،این کار را به او بسپارید.اگر او دوست دارد که برای شما کتابی بخواند یا فیلمی را تعریف کند زمانی را برایش مشخص کنید تا این کار را انجام دهد.روزی 15 دقیقه ازشما چیزی را کم نمی کند ولی به کودکتان شادی فراوانی را ارزانی می کند.این 15دقیقه می تواند هنگامی که شما در آشپزخانه درحال آشپزی هستید رخ دهد.


6-همراه با فرزندتان به سراغ کودکان بی بضاعت بروید.

همواره درتمام ادیان دنیا،انسان ها را تشویق به کمک به مستمندان می کنند زیرا یکی از راه های شاد بودن و رسیدن به آرامش،دیدن خوشحالی درنگاه یک فرد نیازمند است.اگر از کودکی فرزندتان را با بخشیدن و یاری رساندن آشنا کنید،اودر بزرگسالی نیز همواره این توشه پربار را به همراه خواهد داشت و علاوه براینکه با این کار روح خود را جلا می بخشد،شادی و رضایتمندی را نیز برایش به ارمغان خواهد آورد و مهم تراز همه قدر زندگی خود را بهتر خواهد دانست و از توقعات بی جا که مسبب ناخشنودی درزندگی هرفردی است، دور می ماند.


7-مبارزه با مشکلات و یافتن بهترین راه حل را،به کودکتان بیاموزید.

هرفردی-چه کودک چه بزرگسال-هنگامی که از مساله یا مشکلی پیروز بیرون می آید،حس خوشایندی پیدا می کند.این مشکلات برای کودک شما ممکن است بسیار ساده باشد:ناتوانی دردرست کردن یک پازل یا بستن بند کفش،قهر بایک دوست و...با صبرو حوصله بسیار به او بیاموزید که گریه کردن مشکلی را حل نمی کند.البته یاد دادن این موضوع بسیار سخت و زمانبراست.به او یاد دهید که در برابر هرمشکلی به راه حل های آن فکر کند و سپس ببیند آیا می تواند به تنهایی آن را حل کند یا اینکه به کمک شما نیاز دارد.اگر واقعا به کمک شما احتیاج داشت،دریغ نکنید و گرنه بگذارید تا طعم خوش پیروزی -به تنهایی-را بچشد.


منبع:مجله موفقیت
نویسنده:ندا نصیری

اگر خودم بخواهم ، پیروزی در هر کاری ممکن است.
اهمیت وقت گذراندن با کودک
وقتی برای کودک خود وقت می گذارید، احساس می کند که مورد توجه وعلاقه شما است. این یک حقیقت ساده است، و جز این راه دیگری ندارد. اما اگر برای گفتگو، خندیدن ، بازی کردن ، یا حتی گوش کردن به حرف های او و لذت بردن از کنار هم وقت نگذارید، چگونه می تواند از عشق وعلاقه شما مطمئن باشد؟

هرگز نمی توانید تصور کنید که کودکتان چقدر به شما و عشق و علاقه شما نیاز دارد.

برای انجام چه کاری وقت بگذاریم؟

گفتگو

در مورد روز خود، روز کودک، کاری که می خواهید انجام دهید، چیزی که در خیابان دیده اید، دوران کودک خود، و... با یکدیگر گفتگو کنید.

گفتگو کردن با کودک در تقویت عوامل ذیل موثر است:

•تقویت مهارت کلامی _ توانایی ابراز وجود و ارتباط برقرار کردن.
•تقویت این احساس که با شما رابطه ای صمیمی و بی نظیر دارند.
•تقویت حس عزت نفس و حس ارزشمند بودن.
•تقویت کاردانی و شایستگی اجتماعی.
بازی

وقتی کودک شما بازی می کند، کنارش بنشینید، و در مورد کاری که انجام می دهد با او گفتگو کنید.

گوش کردن

وقتی با شما صحبت می کند، به صورتش نگاه کنید. اگر مسئله مهمی را بیان می کند، دست از کار بکشید وبرای گوش کردن به حرف های او، کنارش بنشینید.

گوش کردن به حرف های کودک در تقویت عوامل ذیل موثر است:

•تقویت حس درک و فهم کودکان
•تقویت این باور که مورد توجه و احترام هستند.
•تقویت این حس که مورد اعتماد والدین هستند.
•تامین نیاز کودکان به داشتن پناهگاهی امن و تقویت حس صداقت آنها.
•بر آورده کردن نیاز آنها به همراهی و همجواری با فرد دیگر.
زمانی برای سکوت کردن

وقتی تلویزیون تماشا می کند، یا برای رفتن به تخت خواب آماده می شود، در سکوت کنار او بنشینید.

مشارکت

برای اینکه به کودک نشان دهید که از همراهی او لذت می برید، از او بخواهید که با هم ، کاری را انجام دهید، یا به جایی بروید:" وقتی دارم چای درست می کنم، بیا با هم حرف بزنیم"

روانشناسی کودک

مولف : الیزابت هارتلی بروئر

مترجم: فاطمه محمد نیا
اگر خودم بخواهم ، پیروزی در هر کاری ممکن است.
بچه ها من میخوام برم

فقط در مورد لاغر شدن که پرسیده بودین باید بگم که:

من اصلا رژیم لاغری اینا نگرفتم که با توجه به شیردهی به خودم یا پسرم آسیب برسه.. فقط هله هوله اصلا نمیخورم و غذاها هم سعی می کنم مقوی باشن .. اما فعالیتم خیلی خیلی خیلی زیاده.. همونطور که بقول بچه ها از چشمای بردیا شیطنت میباره من صبح تا شب باید دنبالش بدوم .. الانم خونه نیست و با بابایی اش رفته وگرنه نمیتونستم بنشینم..

شبا با پادرد میخوابم دیگه..
تازه داشتم الان فکر می کردم دیدم که اتفاقا از وقتی بردیا دنیااومده خیلی بیشتر از گذشته از فست فود استفاده کردیم و خودم هم زیاد غذای سرخ کردنی درست کردم.. فکر کنم فقط بخاطر فعالیت زیادم وزن کم کردم..

البته اینم بگم که بعضی روزا یهو میبینم ساعت 3 عصر شده و من از دیشب که شام خوردم تا الان هنوز هیچی نخوردم.. مگه برا آدم هوش و حواس میزاره این بچه!!!!!؟؟

ولی خوب اینکه بعضی دکترا میگن زیاد غذا بخورید که شیرتون خوب بشه اینا زیاد علمی نیست. .. آخه برای ترشح شیر باید مایعات زیاد بنوشید و اگر از مواد غذایی کم بزارید فقط به بدن شما آسیب میرسه چون برای بچه از ذخایر بدن شما استفاده میشه مگر در مورد چیزی مثل آهن که ذخیره بدن هم کمه و ممکنه برای بچه هم کم بیاد..

بعضیا اصلا همینجوری شیرشون خیلی قویه... به جون خودم تو فامیلامون دیدم شاخ درآوردم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز