2777
2789
به نظر من بستگی به روحیه افراد داره.بعضی از مادرا ممکنه اونقدر کار و غعلیتشون از نظر روحی براشون مهم باشه که اگه بخوان همه چی رو ول کنن و تو خونه باشن از نظر روحی دچار آسیب بشن و نتونن به بچه هم اونجور که باید برسن. بعصی ها نه.
منم با کار تمام وقت مخالفم و به نظرم کاری خوبه که ساعتای اون دست خود آدم باشه.
من خودم کار پاره وقت دارم و دخترمو پیش مامانم می زارم.روزایی که دائم خونم بعد 2 3 روز واقعا اذیت می شم اما روزایی که بیرون می رم و میام خونه با انرزی بیشتری وقتم و با هستی میگذرونم و مادر خودم هم خونه دار بوده اکا فکر می کنم بچه هایی کع مادرشون به یه نحوی شاغله مستقل تر هستن
مرجع کامل برگزار کنندگان تولد،کیک فروشیها،فروشگاههای لوازم تولد،عمو موسیقی ها و...             http://www.soorshop.com
منم با هدی موافقم نه بخاطر این که شاغلم نه به نظر من زنی که تو اجتماع هست می تونه تربیت صحیح تری داشته باشه و از طرفی درست هست که بچه یه خورده سختی می کشه از لحاظ تنهایی و یه جورایی خانه به دوش هست اما بچه هم اجتماعی تر و با مسئولیت تر از بچه های دیگه میشه
عشق ورزیدن را از کویر بیاموزیم که دریا بودنش را به آفتاب بخشید ......

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



با اجازه تون میخوام بحث شاغل بودن و نبودن مامانا رو جمع بندی کنم چون نیاز به یه هفته زمان نداره.
تو نظراتی که دادین اینطور معلوم شد که مهم تر از کمیت زمانی که با نی نی ها هستیم، کیفیت رابطه مونه ولی این مساله رو قویا تاکید میکنم که این دید بیشتر به بعد از سن حداقل یکسالگی بچه ها برمیگرده چون تا قبلش کمیت حضور مادر هم بسیار مهمه.

موضوع سوم: روش های تربیت فرزند
همه ما بسته به تجربه هامون و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی مون سبک خاصی رو برای تربیت فرزند انتخاب می کنیم. اینکه این سبک در درجه اول چی هست و بعد از اون آیا درست هست یا نه و چه طبعاتی برای نی نی هامون داره چیزیه که از الان به مدت یه هفته راجع بهش صحبت می کنیم. از الان که هنوز نی نی ها کوچولو هستن باید سبک خودمون رو انتخاب و در صورت نیاز اصلاح کنیم چون چیزی که خیلی خیلی مهمه ثبات در شیوه تربیتی هست هم در طول زمان و هم بین پدر و مادر.
تو پست بعد شیوه های مختلف تربیتی رو براتون میذارم تا خودمونو واقع بینانه ارزیابی کنیم و ببینیم تا الان جزو کدوم دسته بودیم
شیوه‌های فرزند پروری شامل دو معیار عمده هستند: محبت و کنترل والدین.

کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می‌شود که در خدمت جامعه پذیری (فرایند انتقال ارزش‌های اجتماعی از والدین به فرزندان) کودک قرار دارد. این امر به صورت توانایی والدین دراعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب (برای مثال فریاد کشیدن، بهانه‌جویی، گریه و ...) و استفاده از مشوق‌ها و تقویت‌ها، نمود دارد. محبت نیز شامل صمیمیت، علاقه، مهربانی و عاطفه والدین می‌باشد.

بر اساس این دو شاخص مهم، شیوه‌های فرزند پروری را به سه دسته عمده تقسیم می کنند:
شیوه مقتدرانه، شیوه سهل گیرانه، شیوه استبدادی.
1-شیوه مقتدرانه
والدینی که از این شیوه استفاده می‌کنند، واقعیت‌ها را به کودکان خود منتقل می‌سازند، و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در رد یک رهنمود (دستور) از خود نشان می‌دهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع‌ سازی از استدلال و منطق بهره می‌جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت‌وگو می‌کنند، از رفتارهای نامطلوب نمی‌ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند. والدین مقتدر به تلاش‌های کودکان در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می‌دهند و از تقویت‌های مثبت بیشتری استفاده می‌کنند.
این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی‌ورزند. آن‌ها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال می‌شناسند و به علایق فردی و ویژگی‌های خاص کودک خود نیز آگاهی دارند.
کودکان این والدین؛ فعال، دارای اعتماد به نفس، استقلال رای، واقع گرا، باکفایت و خشنود، توصیف شده‌اند. آن‌ها به دلیل این‌که والدینشان فرصت‌های زیادی در تصمیم گیری و انتخاب در اختیارشان قرار می‌دهند و به خاطراین‌که مورد عشق و محبت واقع می‌شوند از نوعی احساس امنیت عاطفی برخوردارند.

2-شیوه سهل گیرانه
والدین سهل‌گیر کنترل کمتری بر کودکان خود اعمال می‌کنند و خواسته‌های آن‌ها چندان معقول نیست. مهرورزی و محبت آن‌ها در حد متوسطی قرار دارد. خانواده این والدین نسبتا آشفته است. فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدین کنترل کمی بر کودکانشان دارند، همین‌طور در خصوص انضباط کودک از نگرش‌هایی متعارض برخوردارند. والدین سهل انگار در عین آن‌که به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چندانی از آن‌ها ندارند. فقدان خواسته‌های معقول همراه با خودداری از ارائه دلیل و گفت‌وگو با کودک، همواره از ویژگی‌های این شیوه به شمار می‌رود. این والدین بسیار به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه می‌دهند. در عین حال والدین سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند. آن‌ها از روش‌های احساس گناه و انحراف استفاده می‌کنند. این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانه‌جویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود می‌آورند.
والدین سهل انگار در ابراز محبت با والدین مقتدر تفاوت فاحشی ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبیه، کودک را از محبت خود محروم می‌سازند و به تمسخر او می پردازند. یک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشی خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را برای او توضیح دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد. او خود را به عنوان عاملی فعال که هر گاه بخواهد، می‌تواند از آن استفاده کند؛ نه به عنوان عاملی که مسئول شکل‌دهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است، معرفی می‌کند. کودکان این والدین از اتکاء به خود، خودداری می‌کنند و یا از استقلال رای اندکی برخوردارند. این کودکان به صورت افرادی نسبتا ناپخته توصیف شده‌اند که هنگام مواجهه با ناملایمات، تمایل به واپس‌روی (روی گردانی) دارند. این کودکان نسنجیده عمل می‌کنند و به فعالیت بی‌هدف می پردازند.این کودکان نیز تکانشی، پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهای بزهکارانه از خود نشان می‌دهند.

3-شیوه استبدادی
نمایش قدرت والدین اولین عاملی است که این شیوه را از دو شیوه دیگر متمایز می‌سازد. این والدین بسیار پرتوقع بوده و پذیرای نیازها و امیال کودکان نیستند. پیام‌های کلامی والدین یک جانبه و فاقد محتوای عاطفی است. والدین مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دلیلی ارائه نمی‌دهند. این والدین نسبت به سایر والدین در میزان مرعوب شدن در برابر رفتارهای نامطلوب، در حد متوسطی قرار دارند.
در میان این سه شیوه، والدین درشیوه‌ی استبدادی کمترین مهرورزی و محبت را از خود نشان می‌دهند. به ویژه این والدین به ندرت در رابطه‌ای که منجر به خشنودی کودک شود، شرکت می‌کنند. آن‌ها عموما نسبت به تلاش‌های کودکان برای حمایت و توجه بی‌تفاوتند و به ندرت از تقویت مثبت استفاده می‌کنند. ابراز محبت در این الگو در پائین‌ترین سطح قرار دارد. این والدین، تایید، همدلی و همدردی اندکی را نسبت به فرزندان خود ابراز می‌کنند و شواهد اندکی مبنی بر روابط قوی میان مادر و فرزند وجود دارد. در حقیقت بر اساس گزارش‌های موجود، این والدین برای کنترل کودکان خود از شیوه‌های ایجاد ترس استفاده می‌کنند و هیچ گونه تفاهمی بین والدین مستبد و فرزندانشان وجود ندارد. این والدین اطاعت کودک را یک حسن تلقی می‌کنند و در مواقعی که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معیارهای آن‌ها قرار می‌گیرد، از تنبیه و اعمال زور برای مهار خواسته کودک استفاده می‌کنند.
بر اساس تحقیقات، فرزندان والدین مستبد نسبت به فرزندان والدین مقتدر در برقراری رابطه با همسالان و داشتن موقعیت فعال و نیز استقلال رای در سطح پایینی قرار می‌گیرند. این کودکان همچنین افردی خشمگین، منزوی، غمگین و آسیب پذیر نسبت به فشار (استرس) و محتاط توصیف می‌شوند.
رهام 8 ماه و 27 روز - مادر شاغل
هاله جون میشه یه سوال بپرسم؟ نصفه و نیمه به این موضوع ربط داره.
راستش دیروز رهام خیلی شلوغ شده بود , یعنی به نظرم از هر روز بیشتر بازی می کرد و از فرط شیطنت به نفس نفس می افتاد تا ساعت 1 نمی خوابید . رفتاری که دیروز دیدم و تازه شروعش بود این بود که هرچی رو می خواست لج می گرفت تا بدست بیاره, قبلا این کار رو می کرد اما حواسشو که پرت می کردم تموم می شد اما دیروز این اتفاق نمی افتاد و حواسش پرت نمی شد و با حرکات صورتش حرص می خورد تا اونو بدست بیاره حتی شروع کرد سرشو کوبوندن. یک آن ترسیدم . گفتم نکنه که لجباز و زورگو و یا لوس شده باشه . چه راهکاری پیشنهاد می کنید دوستان؟ تجربه تربیتی در این مورد دارید؟
هر هدف رویایی است با مهلتی محدود. باید برای رسیدن به آن طرح ریزی کنید
نارسیس جون چه خوب که تا تغییری تو رفتار کوچولوت می بینی دنبال علتش هستی. معمولا رو رفتارهای یکبار سرزده نمیشه قضاوت کرد که حتما مشکلی هست یا نه ولی در کل رفتارهای مخرب بچه ها در صورتی موندگار میشه که به خاطرش تقویت دریافت کنن. این تقویت میتونه توجه مثبت و حتی منفی ما باشه! یا خندیدن، دست زدن و...
بهتره اگه میخوایم رفتاری رو از بین ببریم هیچ نوع تقویتی بهش ندیم نه خنده و نگاه نه اخم و دعوا تا از سرش بیفته به جای اون رفتار خلافشو که انجام داد کلی توجه و لبخند و تشویق دریافت کنه. معمولا واسه رفتارهایی که یکی دو باره سر زده خیلی زود این روش جواب میده
هاله جون ممنون از راهنمائیت . راستش حق با شماست اما من خیلی نگران میشم و فکر میکنم و اصلا دوست ندارم فرزند ناهنجاری داشته باشم و به خودم قول دادم که به بهترین نحو همونطور که وظیفه ام هست عمل کنم .
راستی بچه ها من ساعت 2 میرم خونه رادیو سلامت برنامه مخصوص تربیت کودک داره که با نمایشنامه و مشاور اجرا میشه و خیلی جالبه .فکر کنم فرکانس 102 باشه . من که هر روز گوش میکنم و خیلی عالیه و راهکارهای جالبی هم میده .
هر هدف رویایی است با مهلتی محدود. باید برای رسیدن به آن طرح ریزی کنید
3pde عزیز لطفا اگر از این روش استفاده کردی در مورد تجربه ات بگو و اینکه اگر به قبل برمیگشتی چه کاری رو اصلاح می کردی و یا روی چه چیزی پافشاری می کردی؟

من فکر میکنم دوستانی که تجربه تربیتی هم در این مورد دارند بهتر بتونند با تجربیاتشونن کمک کنند, تئوری خوب هست به انسان ایده میده اما تجربه فرق داره
اما با همه این حرفها کلیات رو میشه یکسان پیش برد ولی ممکنه بچه به بچه هر رفتاری و بازخوردش (فیدبکش) فرق کنه
هر هدف رویایی است با مهلتی محدود. باید برای رسیدن به آن طرح ریزی کنید
فرزندانتان،
فرزندان شما نیستند.
آنان فرزندان زندگی‌اند که به خویشتن خویش
مشتاق‌اند.
آنان به‌وسیله‌ی شما به این جهان می‌آیند اما از آن‌ِ شما
نیستند.
اگرچه با شما زندگی می‌کنند اما از آنِ شما نیستند.
شما می‌توانید به آنان عشق بورزید، اما نمی‌توانید بذر
اندیشه‌هایتان را در آنان بکارید،
زیرا اندیشه‌ی مستقلی دارند.
شما می‌توانید برای تن‌شان خانه بسازید، اما روان‌شان در
این خانه نخواهد ماند.
زیرا آنان به خانه‌ی فردا تعلق دارند؛ فردایی که در خواب
نیز نمی‌توانید دید.
می‌توانید بکوشید مانند آنان شوید، اما بیهوده است
که بکوشید آنان را مانند خود کنید.
زیرا زندگی به عقب بازنمی‌گردد و در خانه‌ی دیروز به
سر نمی‌برد.
شیوه هایی که والدین در تربیت فرزندان خود به کار می گیرند، نقش اساسی در تامین سلامت روانی فرزندان آن ها دارد. در سایه ارتباط سالم است که می توان نیازهای فرزندان را شناخت و نسبت به تامین و ارضای آن ها همت گماشت. همان گونه که اشاره شد، هر یک از این شیوه ها اثراتی بر رفتار کودکان دارند که در این میان اثرات مخرب و منفی شیوه های سهل گیرانه و مستبدانه بیشتر است.

آن چه اهمیت دارد این است که طبق تحقیقات انجام گرفته، بهترین شیوه فرزند پروری، شیوه مقتدرانه است که والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک می کند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند و همچنین تاثیر کمی بر آزادی های فردی کودکان دارد. این کودکان با کفایت، واقع گرا، دارای اعتماد به نفس، فعال، خود نظم بخش و مسیول هستند.
یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج دارد، شیوه آسان گیرانه است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط خواسته های فرزند، نداشتن حد و مرز و تعیین نکردن خطوط قرمز و جهت ندادن به رفتارهای کودک فرزندانی لوس تربیت می کنند. روان شناسان کودک می گویند اگر والدین بیش از نگرانی بابت لوس شدن بچه ها، نگران کم توجهی به آن ها بودند، دنیا جای بهتری می شد. واقعیت این است که در بیشتر موارد والدین نمی دانند به هیچ وجه امکان ندارد که کودک از محبت آسیب ببیند. در واقع آن چه به عنوان لوس شدن کودک در ذهن والدین نقش بسته است نتیجه ابراز محبت زیاد به کودک نیست بلکه ناشی از دادن چیزهای دیگر به جای محبت به کودک است.
برخلاف تصور عموم مردم محبت در برابر کودکان حد و مرز ندارد، متاسفانه در فرهنگ ما محبت کردن بد معنا شده و جایگزین های محبت مثل توجهات نامناسب به کودک، قرار ندادن حد و مرز برای کودک، پذیرش بی قید و شرط خواسته های کودک، خریدهای افراطی و ... است که کودک را لوس بار می آورد.در واقع والدین با دادن پاسخ نامناسب به توجه طلبی کودک و نیاز او به دریافت محبت واقعی، تله لوس شدن را برای او باز می گذارند.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز