2777
2789
عنوان

شوهرمو نمیخوام چیکنم بیخیالم بشه جداشم

| مشاهده متن کامل بحث + 975 بازدید | 51 پست
بهش میگم مستقیم از سرکار چرا میری اونور میگه تو نرو خونه مامانت تا منم نرم خودشو با یه زن مقایسه میک ...

یه چیزی بهت بگم

تو هم الان فقط داری بدیها و ضعفاشو می بینی چون اولین چیزی که درباره همسرت میگی اینه که نمیخوامش

آدم وقتی کسی رو نخواد عیبای اون شخص بزرگ میشه


حالا بیا یه مدت سعی کن دوستش داشته باشی بخدا هیچ غیب و ضعفی به چشمت نمیاد 

فکر می کنی هزاران ازدواج اشتباه که با عشق و عاشقی شروع میشه چه جوری شکل می گیره؟ آدم از بس عاشقه عیبهای بزرگ طرف رو هم نمی بینه


قبل از ازدواج باید چشمها رو باز کرد بعد ازدواج باید یه کم چشمها رو روی هم گذاشت

یه تلاشی برای دوست داشتن همسرت و زندگیت بکن همش منفی به ماجرا نگاه نکن انشالله که بهتر بشه اوضاع



مثلا چرا وقتی میگی جدابشیم و اون دنبالشو نمی گیره میگی میزنه به بی خیالی چرا نمیگی دوستم داره و نمی خواد حرف حدایی بشنوه



می دونی چرا از سر کار مستقیم میره خونه مادرش ؟

شاید چون اونجا محبت می بینه

اون محبنو تو بکن ببین چی میشه

امتحانش که ضرر نداره

بعد اگه اوضاع خوب نشد به جدایی فکر کن

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



یه چیزی بهت بگم تو هم الان فقط داری بدیها و ضعفاشو می بینی چون اولین چیزی که درباره همسرت میگی اینه ...


چقد حرفات خوبه اره به نظرم ازبس مادرمم ازبدیش مبگه کلا از زندگیم دلزده شدم

سالها مثل درختی ک دم نجاریست*** وقت روشن شدن اره وجودم لرزید***ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من ***به تقاضای خود اصرار نباید ورزید
نه

عزیزم طلاق سخته چ با بچه چ بی بچه ولی سعی کن بهش بگی ک از چ رفتارایی خوشت نمیاد خیلی جدی باهاش حرف بزن بخدا من شوهرم انقد عصبیه سر یه چیز کوچیک دعوا راه میندازه یا کتک میزنه ولی چون دوسش دارم و بچه دارم موندم هیچی نمیگم

چقد حرفات خوبه اره به نظرم ازبس مادرمم ازبدیش مبگه کلا از زندگیم دلزده شدم

ببخشید حرفام طولانی بود ولی چون زندگی یه دوست اونم هم جنس و هم نوع خودم برام مهمه انقدر طولانی گفتم 

موفق باشی خانم🌺

چقد حرفات خوبه اره به نظرم ازبس مادرمم ازبدیش مبگه کلا از زندگیم دلزده شدم

خواهری بزار یه چی بهت بگم فکر طلاق و جدایی رو برا همیشه از سرت بیرون کن فکرت به روزای خوبی که پیش رو داری باشه بنظرم رفت و آمدت رو با خونوادت خیلی کم کن چون خانواده ها خیلی رو زندگی تاثیر میزارن در ضمن ازت خواهش میکنم که هر چقدرم رابطه ات با شوهرت بد باشه حتی به شوخی نزار کسی در موردش جلوت حرفی چیزی بگه حتی مادرت همیشه پشتش باش اگه مادرت حرفی زد بگو اون موقع که اومد خواستگاری چشم نداشتین ببینین چرا الان داری این حرفارو بهم میگین تا حد خودشون رو بدونن واسش شخصیت قائل بشن وقتی تو اینجوری حرف میزنی در موردشخیلی شخصیت یه مرد رو پایین میاری .... الان خیلی از جووونها همین هستن چون بخاطر شرایط زندگی و اقتصادی خیلیا بخونواده وابسته شدن فکر نکن فقط شوهرت اینجوریه ... تو بهش احترام بزار باهاش دوست باش باید بخودت وابسته اش کنی ببین چجوری از این رو به اون رو میشه !!!

باور کن طلاق چیز ساده ای نیست که تو بخوای فکرشو بکنی اگه میشه چند روزی برو مهمونی جایی یکم ازش دور باش و بیشتر فکرات رو بکن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792