یکبار میخواستیم بریم دندانپزشکی نزدیک خونه خواهرم شوهرم گفت در حد سر زدن بهدش میریم خونشون و میایم بعد اتمام کار دندانپزشکی.به خواهرم اطلاع دادم که میایم ، خواهرم الا و بلا که نهار درست میکنم بیاید، شوهرم قبول کرد بعد از کار شوهرم پاشو تو یه کفش کرد که زنگ بزن به خواهرت بگو نمیایم...آخرش رفتیم ولی چه رفتنی، با اعصاب خوردی،،،،یک بارم حامله بودم میخواستیم بریم دکتر ، راهش دور بود،، برگشتنی اینقد دعوا راه انداخت که چرا این دکتر رو انتخاب کردی در صورتی که همکار خودش معرفی کرده بود، منو گشنه تشنه برد و آورد اینقدر ضعف و سر دردردی گرفته بودم،،،،دیگه سر مسایل جنسی نگم که واقعا داره روح منو عذاب میده،، شب ها دیر وقت ساعت ۱ و ۲ میاد خونه اگه من خواب باشم بهونه میگیره میگه من صدات کردم بیدار نشدی در صورتی که من بچه هام اگه این دنده اون دنده بشن من بیدار میشم یعنی در این حد خوابم سبکه ، بهش میگم صدام کن و دست بزن بهم الکی میگه صدات کردم، تا روز بعدش روز منو خراب میکنه از نظر روحی هی اذیت میکنه غر میزنه،،،روز بعدش اصلا حق ندارم بخوابم اینقد اذیت میکنه و میگه همش خوابی در صورتی که از بی خوابی پا چشام گود رفته و سیاه شده از صد تا مادر شوهر بدتره، دیگه اینقد اذیت شدم از نظر روحی که آرزوی مرگ دارم و میگم که بچه ها هم خداشون بزرگه دیگه واقعا تحمل ندارم
یه دختر شیطون که حتی شوهر ام نداره چه برسه به ی پسر کوچولو 😂برق گرفته شده نه ببخشید برگرفته شده از کاربر @miinnaaa از شنبه میخوام رژیم بگیرم شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ از وزن ۵۵ کیلو به ۴۷ برسم من با اراده ام چون دوبار ۶ کیلو کم کردم 😌 بازم میتونم !و بلخره ترقوه درمیارم 😍🤩♡عضو گروه ابی بامداد خمار♡
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.