با دوستم بیزون بودیم اونا خسیسن برا بچشون خوراکی نمیگیرن همیشه گریه میکنه برا
شکمش نه سالشه تو پارک بودیم برا بچش یه لقمه نون پنیر اورده بود بچه من داشت نگاه میکرد مامانش میخواس ی ذرشو بده ب بچم بچه من سه سالشه وایساد گریه کردن کلی بازی دراوردن منم نزاشتم گفتم نمیخواد ولش کن بعد بچم تشنش بود همیجور میگفت اب اب منم اب برا بچم نبرده بودم از ابشون یذره ب بچم ندادن مامانش گفت حالا اینم شاهرخ (اسم پسرشه)دهن زده بچه منم تشنه دیگ بش گفتم درمغازه برات میگیرم بعد داشتیم میرفتیم خونه میخاسم برا بچم اب بگیرم گفت از سمته سوپریا نریم گف حالا بچت اگه چیزی نگفت ولش کن میخاس بچش بهونه نگیره ک برا اونم بخواد چیزی بخره ،من گفتم میخام برم مغازه براش چی بگیرم دیگ اومدن ولی داخله مغازه نیومدن بچش دم در داشت نگاه میکرد منم خیلی کفری شدا بودم برا بچه خودم اب و ابمیوه خریدم شما بودید میخریدید برا اون بچه ؟؟؟مامانش دم در بود خودش نمیخواس براش خرید کنه بچش خیلی دلش میخواس ولی زورم گرفت گفتم مامانش وایساده دس تو کیفش نمیکنه چرا من بکنم