میخام یه چیزی بگم من با دوستام قرار ملاقات گذاشتیم رفتیم کافی شاپ بعد هروز صبح میرم باشگاه عصرا رانندگی میکنم . کلاس تربیت معلم ثبت نام کردم امتحان دادم قبول شدم حالا کلاس تکنسین داروخونه میرم . تو کلاس از استاد سوال میپرسم چندبار داوطلب رفتم پا تخته با دوستم رفتیم بازار اینور اونور با شوهرم میرم شبا پارک . رفت و امد دوستانه زیاد داریم فامیلی هم همینطور اخر هفته ها میریم خونه پدرشوهر . هرکس از بیرون منو میبینه میگه خوشبحالت چقدر پرانرژی چقدر اجتماعی چقدر دوست داری اما من همه اینارا با سختی میرم چون اضطراب دارم و دارم باهاش میجنگم از هرچی میترسم خودما توش غرق میکنم . مبتلا به پانیکم و جاهایی مثل باشگاه رستوران پارک بم حمله دست میداد اما من انقدددددر رفتم رفتم که همه فکر میکنن من یه زن خیلی موفق ام هیچکس از پانیکم خبر نداره دارم بدجوری باش میجنگم چون میخام مادر بشم دعاکنید برام کم نیارم و شکستش بدم
درس نی نی سایت سریال بچه داری شوهر داری اشپزی حمام و کتاب روز مره من☹️
همینکه همشو انجام میدی یعنی میتونز خوش به حالت موفق باشی
پانیک چیه تا حالا نشنیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز