2777
2789
عنوان

کمکم کنید به همسرم حساسیت گرفتم

| مشاهده متن کامل بحث + 3768 بازدید | 46 پست
سحر جونم عصبانی نشو
خب اون الان بچه نیست که هی زنگ بزنه ..اخه مثلا الان باهاشون حرف زده مثلا باباش بیرون بوده یه ربع بعد زنگ میزنه میگم برا چی میگه بزار ببینم بابام اومد.......آخه مگه بچه است.............؟ اینا حرصم و در میاره
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
مجیک جان من یه بار به مامان زنگ میزنم یه بار هم اون میزنه...دیگه مهم اینه از احوالشون با خبر بشم
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مامان محبوبه جون خدا رو شکر که هیچ چیز و از من قایم نمیکنه ..........هر حرفی هم زده باشه به من میگه .............
در ضمن ما دور از خانواده هامون زندگی میکنیم تو یه شهر دیگه
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
می بخشی! آخه تو خونه ما برعکسه. من باید یاد شوهرم بندازم که به مامانش اینها زنگ بزنه حالشونو بپرسه!!! مشکلی نداره باهاشون ها! از سر بی خیالی. میگم خوب بی انصافیه، بی وفائیه. مادر و پدر مائن. مگه دلخوشی دیگه ای غیر از بچه هاشون دارن؟!
تازه مگه نمیگی شوهرت آدم مهربونیه؟ خوب این مهربونیش همه جا خودشو نشون میده دیگه. هم در رفتار با تو هم با خانواده خودش.
خب مجیک جون واسه چی هزار بار زنگ بزنم ........
مثلا زنگ بزنم بگم بابام اومد خونه یا نه ........یا بگم شام چی دارین...........؟
من از این لوس بازیا خوشم نمیاد
خدا رو شکر که با من هم همینطوریه چون وقتی سر کاره هزار بار بهم زنگ میزنه ...........اگه اینطوری نبود که تا حالا باید خوش کشی میکردم
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
دعا کنید با این قضیه کنار بیام ........چون اعصابم واقعا به هم میرزه ...............
وقتی با مامانش حرف میزنه میگه چیزی میزی لازم نداری .یا سرما اینا نخوردی ..........تهوع میگیرم ..البته به روش نمیارم پکر میشم ..........
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
مجیک جون مرسی از راهنماییت ..........باور کن الان حس میکنم که اونقدرا هم نباید عذاب بکشم
خوب چی کار کنم مهربونه دیگه!!!!!!!!1
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
ای بابا این حرفا چیه دیگه ؟خوب منم روزی 3 بار به مامانم میزنگم چی میشه مگه؟مامانمه خوب.شوهرم جای خود مامانم هم جای خود؟یعنی چی که کیو بیشتر دوست دارم؟هر کدوم جای خود
دارای یک همسر تمام عیار :))))
خب شی شی جان دختر و مادر فرق دارن
والا من ندیدم بردادرم یا داییم به مامانم و مامان بزرگم هر روز سه بار زنگ بزنن............حالا یه بارش و هم به زور
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
منم اوایل ازدواج از این حساسیتها به رابطه شوهرم با خونوادش داشتم ولی بعدا دیدم جز اعصاب خوردی چیزی برام نداره الان بی خیییااااااااااااااااا ل بی خیالم یعنی چندین ساله
سلام یاسمین جون به نظر من شماخیلی حساس شدین به نظر من شما باید این شک و بدبینی رو از خودتون دور کنین چون اونا خانواده اون هستن
اینجا کلبه دلنوشته هامه شعر هایی که حرف دلمه http://ffri.mihanblog.com/
مونی جون سعی میکنم بیخیال باشم
دیشب که از سر کار برگشت و هنوز لباسا شو در نیاورده بهشون زنگ زد دیوونه شدم ........میگم از صبح زنگ نزدی میگه چرا میگم آخه اینقدر با هول و ولا نشستی سر تلفن که گفتم شاید اتفاقی افتاده
خجالت میکشم بهش بگم از خونه زنگ نزن همون از محل کارت زنگ بزن
عاقبت در یک شب از شبهای نور کودک من پا به این دنیا نهاد ...آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر را نهاد
هرچی بیشتر حساسیت نشون بدی شوهرت بیشتر و بیشتر زنگ می زنه خودت از درونم اگه حرص می خوری سعی کن تا اونجا که می تونی به روش نیاری خودت من معمولا خودم به خونوادش زنگ می زنم به مادرش به خواهراش و بعدا که می گم چرا تو زنگ نمی زنی میگه خوب تو زنگ زدی دیگه من برا چی بزنم تو هم سعی کن اگه میتونی و دوست داری گهگاه به خونوادش زنگ بزنی شاید شوهرت زنگ زدناشو کمتر کنه چون میگه زنمم به فکر خونوادم هست و سراغشونو میگیره در مورد من که خیلی این روش اثر داشته البته زنداداشمم معمولا اینکارو با ما می کنه و معمولا خودش زنگ می زنه یا بابرادرم دو تایی باهم تماس می گیرن منم یادم نمیاد که برادرم از محل کارش یا بیرون خونه به ماها زنگ بزنه نمی گم یه کاری بخواد که ما واسه زنش انجام بدیم همین..از خونه هم به ندرت و همونطور که گفتم با زنش با هم تماس می گیرن و جفتشون حرف میزنن برادرم و ما(من و خواهرم) و مادرم اینا شهرامون جداست...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز