شوهر ندارم ولی شوهر دخترخاله م تا شنیده بود گفته بود : خب خودمون اقدام کردیم چیز عجیبی نیست😐😂
جزو خاطرات تلخ منه
وسط قهر و طلاق کشی باردار شدم رفته بودم بشینیم دوتایی در مورد طلاق حرف بزنیم عمدا باردارم کرد که دنبال طلاق نرم بعدش تا ۲-۳ هفته افسرده بودم وقتی جواب آزمایشم اومد دیدم باردارم به حدی داغون بودم که خودش گفت بریم سقط کنیم شستم گذاشتمش کنار گفتم غلط کردی نباید میشد حالا که شده میگی سقط؟ دونه دونه سکه های مهریه ام رو‌میگیرم خرج بچه ام میکنم
خلاصه الان پسرم ۱۰ سالشه و همسرم بهترین پدریه که تو زندگیم دیدم شکر خدا زندگیم الان چند سالیه که بهشت شده و کلا تغییر کرده مشکل روحی داشت از وقتی رفت دنبال درمان تبدیل شده به بهترین همسر دنیا
چند بار پشت هم هی میگف یعنی الان حامله ای؟ 😐
اولی خیلی خوشحال شد وتاچندروز همش بیرون دورمیزدیم وشیرینی خرید که سه ماهگی کورتاژ شد دومی هم فقط خوشحال شد واسترس زیاد داشت
کار خاصی نکرد خوشحال شد و گفت خداروشکر سر بچه اولی ک من به شدتتتت ناراحت بودم ولی اون خوشحال بودن سر بچه دومم چون شهر دیگه کار میکنه هنوز نمیتونه بیاد اونجا به کارگرا مرغ گرفته بودن به سیخ کشیده
بود مثلا شیرینی میداد بهشون
اولی بی تفاوت بود فقط به افق خیره شد
دومی خیلی ناراحت و عصبانی شد و گفت من بچه نمیخوام اصلا من کاری نکردم این از کجا اومده انقدر ناشکری کرد که خودبه خود سقط شد
الانم که برای سومی باردارم خوشحاله خداروشکر
فقط زنگ میزنه میگه مواظب خودت باشی زیاد تکون نخور
کار سنگین نکن و از این حرفا
اه اسی
دلم خاس حامله شم خبرش و ب شوهرم بدم😑
شوهر از کجا پیدا کنم حالا😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز