منم مامان مادرشوهرم تا دهمم بودن و خیلیی قبلش خجالت میکشدم اما انقد اونجا برات طبیغی میشه ب این چیزا فک نمیکنی باور کن
غصه‌نخور‌مادرت‌ازاون‌بالا‌داره‌‌‌نگاهت‌می‌کنه‌‌خدادعای‌‌‌‌‌‌مادرت‌رو‌درحقت‌مستجاب‌می‌کنه
عزیزدلم آروم باش و به نینی خوشکلت فک کن، بذار 1 روزه دیگه همراهت بیاد بیمارستان تموم میشه میره
بعد 1 روز دیگه خودتو شوهرت کاراتو کنین،،
هر چند من مادرشوهرم همراهم اومد با اینکه خجالت میکشیدم حتی از مادرم بهتر کارامو انجام داد خدا خیرش بده
غصه نخور 1 روزه دیگه تموم میشه میره
یکی از اقواممون روز زایمانش مادر نداشت و مادرشوهرشم مرده بود شوهرش و خودش اینقد گریه میکردن که حد نداشت بعد خواهر من رفت بیمارستان
بگوخواهرت حتمابرای چندساعت بیادبهش بگوبایدبیای وگرنه ناراحت میشم
از روی دلسوزی گفته چرا جبهه میگیری تو زایمان منم چن روز مادرم نبود مادرشوهرم پیشم بود بقران مثل دخترش بودم بزور پسرمو میگرفت میوفت بده من بخوابونم تو بخواب منم مثل تو عصبی میشدم و نارحت بعدا فهمیدم ک بهم محبت میکرد زن بیچاره
کدوم شهری ؟ عزیزم اگر اراک بودی میومدم پیشت
