سخته مرضیه جان
من که حالم بده
خیلی بده
من که حالم بده
خیلی بده
پدرم امبولی ریه کرد
و مامانم سرطان داشتند
و مامانم سرطان داشتند
خدا رحمتشون کنه عزیزم
روحشون شاد
درسته خیلی خیلی سخته و شاید درکش برای کسایی که این شرایطو ندارن اصلا مقدور نباشه ولی نگو بدبخت
خدا رو شکر که سلامتی
روحشون شاد
درسته خیلی خیلی سخته و شاید درکش برای کسایی که این شرایطو ندارن اصلا مقدور نباشه ولی نگو بدبخت
خدا رو شکر که سلامتی
خیلی سخته خیلی
سعی کن آروم باشی طلاجون
به این فکر کن که روح اون دو تا بزرگوار همیشه حضور دارن این جسم هست که از پیشت رفته
خوندن فاتحه و آیه الکرسی خیلی آرامش بخشه
منم دلم می خواد گریه کنم ولی تا گُر میافته تو بینی ام انگار مامانم جلو اشکامو می گیره
وقتی میرم سر خاک خیلی آروم میشم
مامانم 24 سال بعد از پدرم ما رو تنهایی تو اوج جوونی بزرگ کرد ... تنهای تنها
به این فکر کن که روح اون دو تا بزرگوار همیشه حضور دارن این جسم هست که از پیشت رفته
خوندن فاتحه و آیه الکرسی خیلی آرامش بخشه
منم دلم می خواد گریه کنم ولی تا گُر میافته تو بینی ام انگار مامانم جلو اشکامو می گیره
وقتی میرم سر خاک خیلی آروم میشم
مامانم 24 سال بعد از پدرم ما رو تنهایی تو اوج جوونی بزرگ کرد ... تنهای تنها
طلا جون
یکی از فامیلهای ما هم آمبولی ریه گرفته سی سالشه یک پسر دو ساله داره
همه دارن براش گریه میکنن
الان یک ماهه بیمارستانه
یکی از فامیلهای ما هم آمبولی ریه گرفته سی سالشه یک پسر دو ساله داره
همه دارن براش گریه میکنن
الان یک ماهه بیمارستانه
میدونید
چی اوضاع رو بدتر کرده
اینط
که همسرم
با اینکه یه دکتره
و ظاهرا فهیمه
با من همراه نیست
چی اوضاع رو بدتر کرده
اینط
که همسرم
با اینکه یه دکتره
و ظاهرا فهیمه
با من همراه نیست
همسرم تو این یک ماه دو بار گفت
که
ترکتون میکنم و میرم
که
ترکتون میکنم و میرم
ایشالا بهتر بشه مرضیه جان
طلا جون ناراحت نباش شاید به خاطر اینکه نمیتونه اشکهاتو ببینه
مردا خیلی زود از کوره در میرن
اگه زنش گریه کنه براش خیلی سخته
مردا خیلی زود از کوره در میرن
اگه زنش گریه کنه براش خیلی سخته
نمیدونم مرضیه جان
وقتی این حرفارو میشنوم
داغون میشم
وقتی این حرفارو میشنوم
داغون میشم
طلا جون
باید قوی باشی ... مرگ برا همه هست ... امروز برا ما فردا برا اونا و ... هیچ کس نمی تونه بگه براش پیش نمیاد...
غم و غصه مردا رو نمی تونی با چشم ببینی
اونجوری که ما هستیم اونا نیستن
درس میشه
منم برا ختم وعذاداری مادرم همه چی رو تنهایی به دوش کشیدم ... گذشت
برا همه میگذره
باید قوی باشی ... مرگ برا همه هست ... امروز برا ما فردا برا اونا و ... هیچ کس نمی تونه بگه براش پیش نمیاد...
غم و غصه مردا رو نمی تونی با چشم ببینی
اونجوری که ما هستیم اونا نیستن
درس میشه
منم برا ختم وعذاداری مادرم همه چی رو تنهایی به دوش کشیدم ... گذشت
برا همه میگذره
دیروز بهش گفتم
این روزا برای تو هم هست
میبینمت
ولی انگار دلش از سنگه
این روزا برای تو هم هست
میبینمت
ولی انگار دلش از سنگه
همیشه به خودم می گم که آدم قوی هستم (البته اعتراف هم می کنم که نیستم) و سعی می کنم یه جوری مسائل رو به خواست خودم بسازم
طلا جان خیلی سخته من این دردو کشیدم 12 سالم بود مامانم فوت کرد مسئولیت خونه افتاد رو دوش من چون تنها دختر بودم البته برادر بزرگم خیلی همراهم بود برام همه کس بود بابام افسردگی گرفت منو برادر بزرگم یه خونه رو اداره میکردیم داداش کوچیکمو من بزرگ کردم ولی 9 سال بعد برادر بزرگم که همه تکیه گاه من بود فوت کرد الانم به تنهای دارم از برادر کوچکم و پدرم نگه داری میکنم خیلی سخته میدوارم خدا بهت صبر بده ولی بدون همه جا کنارتن و بهت کمک میکنن میتونی باهاشون ارتباط برقرار کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز