اومدم خونهومادر شوهرم خواهر شوهر و همه جاریامم هستن اونوقت همه کارا رو ب من میدن ظرقه یک پادگان رو شستم جارو و سفره و همش مادر شوهرم میگه به جاریای دیگم که زحمت نکشین سپیده هس انگار نوکرم تازه دخترمم گریه میکنه نمیگیرنش میگن نمیدونم چرا این بچه انقد بد اخلاقه