بگید چکار کنم...من تک فرزندم بابام اول زندگی شرط کرد به خانواده شوهرم که من شهر خودمون بمونم اونا هم قبول کردن جون بابام به پسرم بنده اونقدر دوسش داره که حتی نمیتونه بدونه اون بخوابه...من و شوهرم سرمایه نداریم اصلااااا به غیر ی ماشین که شوهرم با اون کار میکنه ینی بفروشیم لنگ میمونه...طبقه ی بالای پدرم میشینیم بدون رهن و کرایه ینی بابام خودش گفت نمیخوام شما فقط پیش من باشید...حالا هی از سمت خانواده شوهرم میشنوم که میگن شوهره من زن ذلیله بدبخته ...میگن مادر من برای شوهرم تصمیم میگیره که کجا بره و نره هی پشت سرش حرف میزنن در صورتی ک شوهرم مامانمو خیلی دوس داره حالا مادرم اینو شنیده با ی لحنی گفت اخر یکاری میکنن پرتش کنم بیرون پسرشونو خیلی دلم گرفته اونقدر بدبختیم که از خودمون پول رهن ی خونه هم نداریم...تقصیر مادرم نیست اونم حق داره ولی اخه تا کی سربار باشیم اگرم اینجا نباشیم مجبوریم بریم شهرستان تو روستا پیش خانواده شوهرم که من اصلا نمیتونم ولی اونجا بریم هم بازم سرباریم...
اینم میدونم اگرم ازاینجا برم پدرم از تنهایی دق میکنه اون فقط مارو داره
یه گوشِت در باشه یکیش دروازه.
نرو.این حرفارم به مامانت نرسون
والا نمیدونم چی بگم
دقیقا برام سواله چرا شما که تک فرزندی دادنت به یه آدمیکه هیچ سرمایه ای نداره
یعنی تو این مدت با این شرایط خوب چیزی پس انداز نکردین...
عزیزم هم خودت هم شوهرت یکم ب خودتون بیاید دو شیفت کار کنید خودتم کار کن. فردا روز بچت اینده داره مدرسه خوب باید بره جداقل یه کلاس زبان کلاس های آموزشی. یه ورزش. بچه های آینده باید فن و حرفه و استعداد داشته باشن وگرنه همین روالی که شوهرت در پیش گرفته بچتم همین روال و میره و پیشرفتی نمیکنه
نبابا براچی بری بمون زندگیتو کن خواهر برادرم که نداری بخان منت سرت بزارن،، دهن مردم باز همیشه هرکاری کتی آخر حرفشونا میزنن بیکاری به این حرفا اهمیت میذی
بمون پیش پدر مادرت و بی تفاوت باش
برید جای دیگه خرج و مخارجتون هم بیشتر میشه
در هر خال شوهرت باید یک تکونی به خودش بده و پیشرفت کنه
حرفای پشت سر واس همونجاست. اصلا اهمیت نده.. از این موقعیت استفاده کنید و پولاتونو پس انداز کنید انشالله بتونین ی خونه بخرین و مستقل بشین
عزیزم یجوری محترمانه جوابشونو بده که دیگه دخالت نکنن.
من مادر شوهرم چند وقت پیش زنگ زده بود که اره شما اشتباه کردین با مامانت رفتین دنبال خونه رفتین خونه کوچیک گرفتین و طبقه فلان بدون اسانسورو و ....از این حربا.
منم با ارامشو محترمانه گفتم مامان جان مام بدمون نمیومد خونه بزرگ و با آسانطورو همه چی تموم بگیریم پسرتون مقدار پولی که برای خونه داشت خیلی ناچیز لود و مجبور شدیم نام از خدامون بود پطرتون بیشتر داشت میرفتم جایی که تو رفاه باشم.
ان شیخ ان شد و رفت...😂😂😂😂
دهن مردمو نمیشه بست