2777
2789
عنوان

غم از دست دادن مادر داره داغونم میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 38140 بازدید | 189 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام عزیزم.خدا مادرتون رو رحمت کنه. خوش بحالت که سالهای زیادی رو مادر بالا سرت بوده من22 سالم بود مادرم به خاطر تصادف با موتور یه آدم عوضی بعد از 27 روز تو بیمارستان از دنیا رفت
خدایا " سرنوشتم را خیر بنویس، که آنچه تو دیر میخواهی زود نخواهم و آنچه تو زود میخواهی دیر نخواهم
خدا بیامرزه مادرتو روحش شاد،،،، منم مادرم رو 7 سال پیش وقتی که 18 سالم بود از دست دادم،، مادری که همه کسم بود نفسم بود همه امیدم بود با رفتنش سوختم نابود شدم،،، مطمین باش تا اخر عمرت فراموش نمیکنی و بعضی روزا انگار تازه از دستش دادی و دلت به اندازه تمام دنیا میگیره و با تمام وجودت جای خاایشو حس میکنی،،، اما من بعد از مادرم باز هم زنده موندم خندیدم ازدواج کردم خودم مادر شدم و..... شادم،،، اما جای خالیشو در تک تک لحظه هام حس میکنم
🍁🍁🍁🍁
آنچه دارم همه از دولت پاینده ی توست دیده ام نور ور از چهره ی تابنده ی توست تا نهان در دل من مهر فزاینده ی توست هرچه باشم دل و جانم به خدا بنده ی توست
مادر تمام هستى من
ای خدا منم مامان از گل بهترم رو سال ٩٠ از دست دادم برای همیشه کابوس دوران کودکی ام روزای سختی بود و روزای بیماریش سختتر از اون چون جلوی چشممون اب میشد الانم روزی نیست که کمبودش رو حس نکنم و هوس نکنم باهاش حرف بزنم و کاملا درک میکنم که چقدر غم سنگینیه برات برات ارزو میکنم که کمی اروم بشی و کم کم بتونی به خودت کمک کنی و با غمش کنار بیای بدون اینکه از یاد ببریش من همش مطمئنم که جای مادرم خیلیییی خوبه چون مثل ماه بود خوشحالم که کوچیکترین نوه شو هم دید که دختر من بود ولی ناراحتم که دخترم از داشتن مادربزرگی به این خوبی و مهربونی محروم شد و حتی نمیتونه به یاد بیارتش چون دقیقا ١٤ماهه بود
الهی مادرم را از ان کسانی قرار بده که آتش به انها خواهد گفت گذر کن همانا نور تو نور مرا خاموش کرد.بهشت به او خواهد گفت وارد شو که همانا دلتنگ تو بودم قبل از انکه حتی ببینمت...
الانم به جز پدر مهربونم که مثل کوه پشتمه یه خاله مهربون دارم که برام بوی مادر داره و یه خواهر دلسوز که تنهایی هامون رو با هم قسمت میکنیم
الهی مادرم را از ان کسانی قرار بده که آتش به انها خواهد گفت گذر کن همانا نور تو نور مرا خاموش کرد.بهشت به او خواهد گفت وارد شو که همانا دلتنگ تو بودم قبل از انکه حتی ببینمت...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز