2777
2789
عنوان

تنبلی موقوف ( پایان دادن به حالتهای افسردگی و سستی و بیحالی در زندگی)

| مشاهده متن کامل بحث + 578629 بازدید | 5287 پست
مامان نخودی عزیز

خیلی خوشحالم که از پیک نیک لذت بردی....

خیلی جالب بود، چقدر من و شما بهم شبیه هستیم!!!!!

من هم آخرین باری که پیک نیک رفتیم کلی وسیله با خودم بردم، همراه با جاری هایم بودیم، اون ها هر کدام یک سبدکوچک وسیله داشتند ولی من یک سبد پیک نیک بزرگ، زیرانداز بزرگ، کلمن آب بزرگ، و .....

برای حمل و نقل وسایل خیلی مشکل داشتیم در حالی که بقیه خیلی سبک بودند. به خودم گفتم چرا اینها اینطوریند و من اینطوری؟؟؟؟

خیلی از چیزهایی که برده بودم استفاده نشد، اینقدر هم خسته شده بودم که اگر لذتی هم از پیک نیک بردم با این خستگی از بین رفت.
خیلی خوشحالم که مطالب کتاب را دوست داری،

اگر موافق باشید این هفته در مورد برنامه ریزی صحبت کنیم

به نظر من اول باید هدف مشخص باشه

برای افرادی مثل ما به نظرم بهتره فقط یک هدف را تعیین کنیم.

یعنی همزمان نمی توانیم قصد انجام چند کار را داشته باشیم.

هدف باید چیزی باشد که برایمان در درجه اول اهمیت باشه.

مثل خودم الان در شرایطی هستم که رانندگی یاد گرفتن برایم از اهم واجبات شده، پس هدفم گرفتن گواهینامه و رانندگی کردن است.

برای رسیدن به این هدف چند تا چیز را باید مد نظر قرار بدهم
اول اینکه باید اعتماد به نفس کافی پیدا کنم که من "می توانم"
چون با شرایط خیابانهای تهران واقعا رانندگی کردن مشکل است.

دوم باید شرایط گرفتن ماشین از همسرم را مهیا کنم چون فعلا امکان خرید ماشین شخصی را ندارم.

سوم باید هزینه کلاس رفتن و آموزش و نحوه نگهداری از بچه ها در موقعی که کلاس هستم را فراهم کنم.


پس باید این سه شرط را عملی کنم تا بتوانم بروم کلاس رانندگی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



به نظر من برای هر هدفی باید شرایط مهیا باشد اگر شرایط آماده نیست نباید سراغ آن کار رفت.

مثلا اگر ما ماشین نداشتیم من هیچ وقت به فکر کلاس رانندگی نمی افتادم، چرا که فایده ای نداشت وقتی ابزارش را نداشتیم.

باید به هدفی فکر کنیم که قابل دسترسی باشد حداقل در آینده نزدیک
سلام

مشکل من با خودم اینه که تکلیفم رو با خودم روشن نمیکنم که چه برنامه ای رو انتخاب واونو دنبال کنم تا به هدفم برسم

قبل از اینکه باردار بشم چند سالی بود که کار میکردم وقتی بچه دار شدم کار رو رها کردم ومشغول رسیدگی به دخترم شدم

اهداف من در حال حاضروطبق اولویت :

1. رفتن به سر کار

2.رفتن به باشکاه.

4.ادامه دادن یادگیری زبان

3. رفتن به کلاس نقاشی


راستش من مشکلی که دارم اینه که اگه کاری رو شروع کنم اولش خیلی با انگیزه اونو دنبال میکنم وبا ولع خاصی دنبال یادگیری چیزای تازه هستم اما بعد از مدتی تمام انرژیمو برای اون کار از دست میدم . جالبه که قبلا اصلا اینطوری نبودم اگه دنبال هدفی میرفتم اونو باموفقیت وبا وسواس خاصی به پایان میرسوندم اما الان دغدغه های زیادی که بیشترش مربوط به دخترم میشه جلوی رسیدن به اهدافمو گرفته

شاید من زیادی حساسم نمیدونم ولی اینو میدونم از این وضعم اصلا راضی نیستم

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=677960
سفارش انواع تابلوهای مدرن، طرح برجسته وآبستره
بااین تابلوها فضایی متفاوت وزیبا در منزل ایجاد کنید
نیکی جون ممنون مثل همیشه عالی بود....

برای منم جالبه که شما موقعیت های منو خوب درک می کنین... البته این بار مشکل استرس جا گذاشتن وسایل رو نداشتم ضمن اینکه خداروشکر اضافه هم بار نکرده بودم... خیلی متمرکز بودم که به خودم و بقیه خوش بگذره....

در مورد هدف هم من امسال 5 تا هدف دارم واسه تا آخر سال که بعضی هاش ایناست/
مثلا اینکه همه نمازهام رو همیشه اول وقت بخونم که می دونم تاثیر بسیار زیادی در زندگی معنوی ام ، رشدم و تقویت اراده ام داره....
دوم اینکه امتحان تافل شرکت کنم که در حال خوندن زبان هستم.. میزان مطالعه ام بد نیست اما خوب هم نیست . یعنی جا داره که خیلی بهتر بشه.
سوم اینکه وزنم رو برسونم به 52 کیلو که توی این یکی کمابیش بد عمل نکردم.. یعنی اینکه اول سال 64 بودم ، الان 58 هستم . یعنی نصف راه رو رفتم...
چهارم اینکه مدیر عامل شرکتمون بشم. من الان مدیر واحد مهندسی هستم . اما تصمیم دارم مهارت های مدیریتی ام رو واسه این پست تقویت کنم. ... ....
پنجمی اش هم ........ /.............. خصوصیه!

دیگه همه رو گفتم!!!

من سعی کردم که توی هر حیطه از زندگی ام یک هدف داشته باشم. یکی واسه تحصیلات، یکی واسه زندگی معنوی ام. ، یکی واسه سلامت جسمانی ام ، یکی واسه کارم ............ البته اهداف من یکساله است... یعنی از اول سال تا آخر سال......

اما سوال اصلی اینه که درسته که ما خیلی برای رسیدن به این هدفها اهمیت قائلیم اما " آیا واقعا بعد از رسیدن به این اهداف خوشبخت تریم؟؟؟؟؟"
من در این تاریکی پی یک بره روشن هستم که بیاید علف تنهایی ام را بچرد.....
اصیلای عزیز

به نظر من در شرایط فعلی دخترتان برای شما مثل یک ترمز هست ، باید ببینید اولویت زندگیتان درچیست؟ اگر دخترتان هنوز به شما به شدت نیازمند است طوری که قادر نیستید مهد بگذاریدش پس باید اولویت اول زندگیتان او باشد. مطمئن هستم در آینده نه چندان دور فرصت کافی برای رسیدن به اهدافتان را خواهید داشت.
ولی اگر دخترتان در سنی هست که می توانید برای ساعاتی در روز از خودتان دورش کنید. پس بهتره حتما این کار را بکنید. آنوقت فرصت کافی خواهید داشت.
به نظر من اگر انگیزه تان برای انجام کاری قوی باشد و تشویق و دلگرمی اطرافیان مخصوصا همسرتان را هم داشته باشید می توانید هر هدفی را به انتها برسانید.
چند روز پیش در یک مجله مصاحبه خانم سارا سالار همسر سروش صحت نویسنده و کارگران و بازیگر سینما را می خواندم.
ایشان گفته بودند که وقتی بعد از هشت سال پسرشان به دنیا آمد هر فعالیتی که خارج از حیطه خانه داشتند را ترک کردند و سالها فقط به پسرشان رسیدگی کردند و الان که پسرشان ده ساله شده آن چند سالی که در کنار فرزندشان بودند را جز بهترین سالهای زندگیشان می دانند و ثمره اش را می بینند.

من کاملا با حرفهای ایشان موافقم، فرزند پروری امر خطیری هست که نیازمند یک مادر تمام وقت هست البته منظورم این نیست که مادران شاغل نمی توانند رسیدگی کامل به فرزندانشان داشته باشند بلکه مادران شاغل با از جان مایه گذاشته و با نیرویی مضاعف کار می کنند. خوشا به سعادت مادرانی که تربیت فرزندشان را بر همه چیز مقدم تر می دانند.
مامان نخودی جان
به نظر من شما یک زن کمال گرا هستید. و این بسیار عالی است.
چه اهداف جالبی.....

و اما در مورد سئوالی که پرسیدی : من هم بارها از خودم از همین سئوال پرسیده ام. شاید خوشبخت باشیم ولی خشنود.... نمی دانم
خوشبختی یا خشنودی یک امری درونی هست که هر کس با دیگری فرق می کند.

بارها شده از یک حرکت بسیار کوچک، کوچک همسرم آنچنان خشنود شده ام که خود را خوشبخت ترین زن عالم دانسته ام و گاه شده که دنیا ، دنیا محبتش نتوانسته ذره ای از آن حس خوشبختی را در وجودم ایجاد کند.

خوشبخت بودن به شرایط مختلف زمانی، مکانی، حسی، بستگی دارد.

نمی دانم چطور منظورم را برسانم کلمات زیادی برایش می توانم مجسم کنم ولی در نوشتن.....
شاید هم الان تمرکز لازم را ندارم.

ولی پیشنهاد می کنم ادامه کتاب لحظه های واقعی را بخوان پاسخ خیلی از سئوالاتت را پیدا می کنی.
سلام به همگی من هی میام صحبتهاتونو میخونم هی جو میگیرم بدو بدو میرم کاراهای عقب موندم را میکنم
من کلا توی خوندن تنبلم هر کاری میکنم نمیتونم یه برنامه برای خودم بچینم
کسی تجربه ای نداره به من کمک کنه
http://harirr.blogfa.com/
حراج انواع پوشاک بچگونه -زنونه-سفارش کیفهای زیبا(همراه با آموزش)
سلاام نیکی جان و بقیه بچه ها
من یک مشکل بزرگ دارم اونم این هستش که خونه را تا جایی که بتونم تمیز میکنم ولی پسرم و دخترم به هم میریزن و بعدش اینقدر خسته میشم که اصلا دست به رنگ و روی خونه نمیزنم و تا یک دو روز تا کمی انرژی بگیرم خونه به هم ریخته س بعد تمیز میکنم

شوهرم از این موضوع شکاره و از من خواسته که سوال کنم از دوستان؟؟
که اونایی که دو تا بچه دارن چیکار میکنند که اینقدر خونه شون تمیزه؟؟
میگه همش باید حواست به بچه باشه
منم گفتم از فردا همش دنبالش راه میگیرم ببینم چیکار میکنه؟؟
خلاصه دیگه داستان داریم
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت/من اگر نیک و اگر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
شکلات عزیز همانطور که قبلا هم گفته ام نوشتن برنامه های روزانه راه حل مفیدی است. احتیاجی که یک برنامه مفصل بنویسی یک برنامه کوتاه هم خوبه
سعی کن کارهایت رابه قسمت های کوچک تقسیم کنی تا انجامش برایت راحت تر باشه
مثلا اگر قراره خونه را مرتب کنی این مرتب کردن را به جارو کردن، گردگیری، جمع آوری کردن تقسیم کن. اگر منزلت بزرگ هست احتیاجی نیست در یک روز همه کارها را انجام بدهی

در مورد درس خواندن هم به نظرم شما انگیزه لازم را نداری.
دوستی را می شناسم که به معنای واقعی کارش بخور و بخواب بود. هفته ای دوبار کارگر برای تمیز کردن داشت. بیشتر مواقع غذا از بیرون تهیه می کرد یا مادرش برایش غذا می آورد وقتی هم که بچه دار شد بچه اش یا پیش مادرش بود یا مهد کودک بود. چرخ روزگار چرخید و متاسفانه شوهر این خانم فوت شد. و این خانم از نظر مالی در مضیقه قرار گرفت. همه می گفتند فلانی هیچ کاری از دستش بر نمی آید و باید پدرش خرجش را بدهد ولی در کمال تعجب این خانم به سرعت و شتاب شروع به یاد گیری خیاطی کرد. آن هم در سن سی و هفت سالگی ظرف یک سال خیاط ماهری شد و الان هم یک مزون بزرگ داره. از وقتی که شوهرش فوت کرده دیگه یک روز هم کارگر نداشته،


به نظرم شما هم انگیزه لازم را نداری برای درس خواندن. ایجاد انگیزه هم بستگی به درجه اهمیت آن کار دارد. اگر کاری خیلی برایت اهمیت داشته باشد به خودی خود برایت انگیزه ایجاد می کند.
مامان ماهان عزیز
من هم دقیقا مشکل شما را دارم، پسرم با وجودی که ده سالش هست هنوز ریخت و پاش خودش را دارد. البته به جا و به موقع خیلی کمک حالم هست ولی خب من هم تقریبا همیشه خانه مان در حال انفجار هست.

شوهر من هم خیلی گیر می داد، تا اینکه یواش یواش و در طی زمان بهش فهماندم که من دیگه کاری از دستم بر نمی آید. بچه باید بچگی اش را بکند اینکه من هی جمع کند و اون بریزد که کار نمیشه، هم من خیلی خسته می شوم و هم بچه کلافه می شود.
کاری که مدتهاست در پیش گرفته ام این است که معمولا اجازه می دهم بچه ها هر شلوغ کاری می خواهند بکنند در طی روز انجام دهند یک ساعت قبل از آمدن پدرشان با کمک خودشان خانه را سریع جمع کرده و جارو می زنیم.
بعضی مواقع هم اینطوری نمی شود مثل چند روز گذشته که خودم هم بیمار بودم و هم مجبور بودم خیلی بیرون از خانه باشم. برای همین خانه واقعا آشفته است.
کار را تقسیم بندی کردم.
دیروز هشت کیلویی سبزی پاک کردم فریزرمان خالی بود. آشپزخانه را کامل تمیز کردم و اتاق بچه ها را
امروز که از صبح نبودم بعدازظهر هم اتاق خواب خودم را تمیز می کنم
فردا هم تا ظهر نیستم بعدازظهر دستشویی و حمام را تمیز می کنم
چهارشنبه هم تا ظهر نیستم بعدازظهر پذیرایی را تمیز می کنم
پنج شنبه هم خرده کاری های دیگه
درطی روزهای آینده هم فقط یک جاروی سطحی می زنم والسلام

این طوری هم کارهایم را تقسیم کرده ام هم کاملا خانه را تمیز کرده ام
و دیگه اینکه خونه اگر جمع آوری باشه انگار تمیز هم هست.
همیشه سعی می کنم شبها قبل از خواب همه جا جمع آوری باشه و هر چیزی سرجایش باشه حتی اگر جارو و گردگیری هم نشده باشد
از قول من به شوهرتان بگویید خانه بچه داری همین است قرار نیست که از صبح تا شب مثل کلاغ دائم زمین را نوک بزنیم و جمع کنیم.
ممنونم نیکی جون
مسله درس خوندن برام مهم هست خوب هم شروع میکنم اما خیلی زود نمی دونم چرا همه چیز را فراموش میکنم
یه مشکله دیگه که دارم اینکه برای برنامه ریزی از اول به خودم فشار میارم فکر کنم برای همین نمی تونم برنامه را ادامه بدم
http://harirr.blogfa.com/
حراج انواع پوشاک بچگونه -زنونه-سفارش کیفهای زیبا(همراه با آموزش)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز