2777
2789
عنوان

کی پایه هست برنامه ریزی کنیم؟

| مشاهده متن کامل بحث + 16791 بازدید | 482 پست
سلاااااااااام به همگی snaz جون خوش اومدی پرنسس جون مانتو نو مبارک منم بالاخره موفق شدم مانتو بخرم اگه وقت کردم حتما عکساشونو میذارم عزیزم ایشالا سفر خوش بگذره بچه ها ما امروز از صبح رفته بودیم باغمون 8:30 رسیدیم منو دخترم دوش گرفتیم بعدش هم ظرفهای کثیف رو شستم و لیوانها رو انداختم تو وایتکس الان میرم یه سری لباس بندازم تو ماشین لباسشویی دخترم سوزش داره باید صبح ببرمش دکتر بد دردیه من خودم خیلی کشیدم اونم مثل خودمه با اینکه خیلی بهداشتو رعایت میکنم نمیدونم چرا اینجوری میشه خلاصه فردا کلی کار دارم اگه خونه باشم میام و گزارش کارامو میدم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام به همه پرنسس جان ممنون که ادرس سایتو گذاشتی ما نتو نو هم مبارک .. سما جون تبریک میگم..... ان شالله مصاحبه هم به خوبی انجام شه امسال فکر کنم مصاحبه 70 درصدتاثیر داره درسته؟میتونم بپرسم چه رشته ای شرکت کردی؟ منم خیلی دلم میخواست امسال شرکت کنم ولی چون پسرم کوچیک بود نتونستم یخونم.. ان شالله سال دیگه امیدوارم که موفق باشی منم ا در ادامه فعالیت های زیادی که دیروز داشتم امروز هم به خودم استراحت دادم ...البته برای خالی نبودن عریضه ناهار و البته شام درست کردم که واقعا خسته نباشم عصر هم به اتفاق همسر رفتیم بیرون... ولی فردا کلی کار دارم باید صبح زود بلند شم و تا ظهر درس بخونم.. خیلی عقبم باید حسابی جبران کنم انو شا جان ان شالله دخمل گلت زودی خوب شه...
عشق یگانه منبع نیرو و قدرت واقعی شماست
سلام به دوستای زرنگ و پر انرژییییییییی طاها جون ممنون عزیزم امروز 7 بیدار شدم خونه رو جارو کردم یه سرس لباس انداختم تو ماشین صبونه رو خوردم بعدش دخترمو بیدار کردم تا ببرمش دکتر از اونجا هم رفتیم آزمایشگاه برا آزمایش ادرار ظهر رفتم خونه مامانم عصر هم یه سر رفتم خونه مامان شوهرم امروز تولد خواهرشوهر عزیزم بود رفتم و کادوشو دادم چون شوهرم شیفته من و دخترم تنهایی رفتم تازه اومدم دخترمو خوابوندم یه سری کارا دارم که باید انجامشون بدم
taha جان من محیط زیستم عزیزم انشاالله برای سال بعد چون خودم هم قصد دارم امسال باز بخونم و مصمم هستم. راستش من دو مقطع قبلیم دانشگاه تهران بودم و دوست دارم باز هم همونجا قبول بشم ..رتبم متوسطه ولی دوست ندارم شبانه و آزاد برم دوست دارم سال بعدتک رقمی بشم و باز تهران باشم. اگر دوست داری بیا با هم برنامه بریزیم و شروع کنیم ادامه بدیم. هم زبان و هم در کنارش دکترا رو
سلااااام به دوستای گلم خوبین؟ این یه هفته ای همسرم منو دخترمو برداشت برد خونه مامانم اینا، خودش میومد خونه درساشو میخوند... از هممممه چیم موندم:( عزیزان ممنونم، بابت تبریکتون به خاطر مانتو ازتون متشکرم بچه ها الان هوا گرمه و مانتو خنک لازمه، خواهستم بگم تو تهران یه جمعه بازاری هست، تو چهارراه استانبول، به اسم پاساژ پروانه که البته تقریبا همه میشناسنش، قیمت مانتو هاش خیلی عالیه،،،، خیلی هم مانتوهای سنتی و گل گلی و کار دست و ... داره واقعا بعضی مغازه ها گرون میدن، اما اینا قیمتاشون خیلی عالیه ما انشاالله فردا راه میفتیم،دارم تند تند کارا رو انجام میدم که کاری از قلم نیفته همه کارا رو نوشتم توی یه برگه و دونه دونه انجامشون میدم... اگه فردا نیومدم منو به بزرگی خودتون ببخشید، چون خیلی عجله ای میشه کارا اون لحظه آخر شما هم همینطورید؟
برای همکاری در فروش در واتسپ به این شماره پیغام بدهید:09353525425                          
بازم سلام هر چند کسی نیست ولی من دوباره اومدم تا کارای امروزمو بهتون بگم بچه ها دیروز بعد از چند هفته رفتم رو ترازو و با کمال ناباوری دیدم تو این مدت فقط 1 کیلو کم کردم اعصابم واقعا داغون شد چون کم کمش انتظار 3-4 کیلو رو داشتم شاید به این دلیل بود که بعضی روزا زیاد رژیممو جدی نگرفته بودم البته ناامید نشدم بلکه مصممتر هم شدم تازه پیاده روی رو هم شروع کردم کارهای امروزم: ساعت 6:15 بیدارشدم 1 ساعت پیاده روی کردم نون تازه گرفتم اومدم و شوهرمو بیدار کردم صبونه خوردیم رفتم جواب آزمایش دخترمو گرفتم و بردم نشون دکتر دادم که گفت عفونت ادراری داره و شربت بش داد از اونجا با شوهرم رفتیم خرید توت فرنگی خریدم که مرباشو درس کنم دمشونو چیدم و شکر پاشیدم گذاشتم یخچال تا فردا بپزمش ناهار درس کردم عصر با خواهرشوهرم رفتیم بیرون کلی از کارام مونده،از طرفی هم خیلی خوابم میاد چایی برا خودم گذاشتم که بخورم و یه کم از کارامو انجام بدم وااااااااااااای سبزی هم گرفتم حوصله پاک کردن ندارم
سلام دوستان منم تازه اومدم اینجا رو پیدا کردم خیلی کارا دارم و میخوام انجام بدم ولی همت نمی کنم ورزش زبان ی امتحان واسه کارت مربی شوشو هم هی میگه هیچ کار نمیکنی نمیدونم چرا نمیشه
سلام اوضاع زندگیم به هم ریخته ........................یک هفتست قهریم به طلاق فکرمیکنم باوکیل مشورت کردم تا چی پیش بیاد خریدای خونه رو خودم کردم این ماه یواشکی رفتم واسه اموزش رانندگی ثبت نام کردم کتابشو امروز 20 صفحه خوندم صبح رفتم کارنامه دخترامو گرفتم عصری هم باید برم واسه معاینه چشم واینا واسه دیپلم ارایشگری زنگ زدم قبول کردن کلاس نرم وفقط پولشو بدم وامتحانشو بدم اونم مهرماه دکترشون بردم براشون کلی امپول تقویتی نوشته دخترموواسه سال چهارم دبیرستان ثبت نام کردم برای دخترام لباس تابستونی خریدم واسه خودم یه شلوار دمپا دختربزرگمو کانون ثبت نام کردم کلاس کامپیوتر واستخرو عربی وزبان خودم هم میخوام ثبت نام کنم چندتاشو به ادامه تحصیل فکرمیکنم توخونه بخونم برم شاید امتحان بدم بستگی به ششرایط داره از دفتردار مدرسه دخترم پرسیدم گفت مهر بیا ثبت نام دی امتحان شاید برم کانون کلاس دروس عربی وزبان همراه دخترم ماه رمضون هم از راه داره میرسه کولروپنکم خرابه وهمچنان دارم میپزم از گرما دعام کنید
بعدازظهررفتم واسه معاینه چشم بدون اینکه به شوهرم بگم دارم اینکارومیکنم رفتم بامادرم برم خانوم مهمون داشت وباکمال بی مسوولیتی گفت نمیتونم مهمون دارم گفتم باشه خودم میرم بچمو بغل کردمو خودم رفتمو برگشتم اتفاقابخاطرفوتبال خلوت بود چشم چپمو گفت یه کوچولو خیلی کم ضعیف شده برگشتم خونه مامانو یه کم نشستم وبعد هم با اژانس برگشتم خونه دخترم شام مرغ گذاشته اقای شوهر هم الان اومدن زحمت کشیدن فرمودن لباسشویی وکولرو بزارین ببرم واسه تعمیر چه عجب!!!!!!!!!!!
سلام دوستان دیروز نتونستم سر بزنم کلا این هفته زیاد نتونستم به کارای خونه برسم بیشتر بیرون کار داشتم معمولا صبح و عصر بیرون بودم ولی بازم صبحها زود بیدار میشم کم کم دارم عادت میکنم غزل جون خیلی ناراحت شدم عزیزم مشکلت چیه که داری به طلاق فکر میکنی؟ من خیال میکردم روحیت بهتر شده ایشالا مشکلت بزودی حل بشه و اما کارای که کردم 8:20 بیدار شدم (خواب مونده بودم) زودی ناهارمو حاضر کردم بعد از صبونه دخترمو بردم کلاس نقاشی ظهر مامانم اومد دم آموزشگاه و رفتیم برا مامانم مانتو خریدیم ناهارو خوردیم و یه کم استراحت کردیم عصر هم رفتیم برا دخترم کفش تابستونی بخریم که پیدا نکردم مناسبشو از یکی دو تاش که خوشم اومد قیمتاش 120-130بود منم نخریدم چون جاهای دیگه70-80 تومن دیده بودم الانم خیلی خوابم میاد فردا هم نمیخام زیاد زود بیدار بشم
سلام دوستای خوبم امیدوارم همتون خوب و سرحال باشین من از 5شنبه 29 خرداد که امتحانام تموم شد ، تا شنبه 31 خرداد یکسره مشغول جمع کردن وسایلم بودم که تحویلشون بدم به انبار خوابگاه. تو این گرما وااااقعا پدرم درومد.خیلی سخت بود. شنبه شب هم سوار اتوبوس شدم و تا 3شنبه شب تهران بودم. دوباره 3شنبه شب سوار اتوبوس شدم و دیروز صبح که 4شنبه بود رسیدم خوووونه. خییییلی بارم زیاد بود ، واقعا خسته شدم این مدت. نمره هامم اومد و متاسفانه رضایتبخش نبود برخلاف تلاش خوبی که کرده بودم... دیروز و امروز و فردا داره به استراحت میگذره.ایشالله از شنبه برنامه هامو شروع میکنم. قراره دوباره برم باشگاه بعد از افطار :) میخوام تا آخر ماه رمضون یا نهایتا" یکی دو هفته بعدش 2-3 کیلو کم کنم و بشم 50 کیلو!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز