2777
2789
عنوان

دلم پردرد است..........امروز میریم پسر دوستمو به خا؟ک بسپاریم

| مشاهده متن کامل بحث + 12368 بازدید | 96 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مامانش دیروز داشت زجه میزد که بهم وفا نکرد.آروم از پیشم رفت

من اونقدر دیروز گریه کردم که شب چشمام داشت درد میکرد.تو اخبار هم زدن
میگن اگه خوب احیا میشد و خانوادش به اصول کمکهای اولیه آشنا بودن الان زنده بود
نوه خاله شوهر منم طفلی تو خونه داشته شیر و کیک میخورده شیر میپره تو گلوش در جا خفه میشه
بیمارستان سرکوچه شون بوده بلافاصله میبرنش اما دکتره میگه این همونجا تموم کرده. طفلی 2.5 سالش بود که این اتفاق براش افتاد
البته این اتفاق مال 3 سال پیشه اما مامان و باباش هنوز نتونستن به جای خالیش عادت کنن. مامانش چون تا الان قرص اعصاب و افسردگی میخورده نتونسته تا الان بچه دار بشه...
خدا به همه این داغدارها صبر بده . واسه هیچ پدر مادری اتفاق نیفته ایشالا...
مایا جون
از یه جهت هم دوباره تاپیک زدم که به همه مامانا بگم حتما کمکهای اولیه یاد بگیرن.
حادثه هیچ وقت خبر نمیکنه
سال پیش جلو چشم خودم هسته گوجه پرید گلوی دخترم داشت خفه میشد
اگه بموقع اصول اولیه رو نمیکردم معلوم نبود چه بلایی سرش بیاد
سلام.خدا بهشون صبر بده
اینها همه تقدیرو سرنوشت آدمه
یا اینکه نمی دونم شاید باید بیشتر مواظب بچه می بودند.اونها که دیده بودند اونجا استخر داره چرا بچه رو رها کردند
دقیقا ماه پیش یه عروسی دعوت بودیم،یه تالاری تو کرج به نام برلیان که سمت ورودی یه حوض مانند داشت وبچه ها داشتند بازی میکردند دورش،هرچی اصرار کردند رادین هم بمون من قبول نکردم.کل تایم عروسی تو سالن پیش خودم بود وعروسی رو کوفتم کرد از بس نق زد که من برم آب بازی من هم اجازه ندادم.دقیقا به این فکرکردم شاید بچه ها همدیگه رو هل بدن توآب و....
نذاشته بودن مامانش بره خونشون
یهو غیب شده خودش رفته بود.دنبالش که رفتن دیدن حالش بد شده
مامانه همسن خودمه
وقتی اومدن برا بدنیا اومدن دخترم تبریک برا پسر کوچولوش حامله بود

از دیروز همش دعا میکنم خدایا بهشون صبر بده و داغ هیچ بچه ای رو رو دل مامان و باباش نذار
میگم خدایا منو زودتر از بچم از دنیا ببر
پرنسس ندا
شرمنده.خودم چون دلم پر بود بازم اومدم اینجا
دل شمارو هم به درد آوردم
همیشه این قسمت نینی سایت بدترین قسمتش بوده و هست
بخش عذاب و دل شکسته و غم و اندوه
وایییییییییییی نرگس جون و الینای عزیز ... داغ فرزند خیلی سخته...

منم تنها آرزوم اینه که من زودتر از فرزندم و مادر و پدر عزیزم برم پیش خدا...

خیلی من کم طاقتم... اصلاً صبر و طاقت ندارم...
" دعای ما سیر نکرد، کودکان گرسنه را !!! "

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز