2777
2789
عنوان

قصه خواندنی ویس و رامین

171 بازدید | 0 پست

سپاس و افرین ان پادشاه را

که گیتی را پدید اورد و ما را

بد و زیباست ملک و پادشاهی

که هرگز ناید از ملکش جدایی

 

جشن بود،جشن بهاران.نامداران شهر همه جمع بودند. از هر شهری شتهی

و سپهداری امده بودواز هر مرزی،پریچهره و زیبت رویی .

ستارگان همه گرد امده بودند و در میان انها ، پادشته پادشاهان ( شاه موبد)

مانند ماه بر تخت پادشاهی تکیه کرده بود. پیش روی شاه موبد ،

جنگجویان بودند و گرداگردش ماه رویان . مردمان شادی میکردند و

بلبلان میخواندند.

از هر باغی ئ هر صحرایی ، سرودی به گوش میرسید . همگان از خانه به صحرا امده و به تماشای جشن و پایکوبی نشسته بودند.

 ببینید درخواست پادشاه را از زن زیبا روی




ادامه ی این داستان جذاب در لینک زیر : 

ادامه ی مطلب

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز