اخلاق بد جدید پسر 15 ماه ام

اما مریم گلی جون برادر من خودش دبیره خانمش هم قبل ازدواج معلم بود اما بعد خونه دار شد اونا از همون اول روش تربیتی خاصی رو برای بچه اشون پیش گرفتند همه چی روی نظم و ترتیب اگه اشتباه میکرد از همون یک سالگی بهش تذکرمیدادند ساعتها وقت برای آموزش میذاشتند شاید باور نکنی اما حتی روز یه بچه یکی دو ساله برنامه داشت و طبق ساعت برنامه ها رو اجرا میکردندیه بار تو یک سال و نیم کلاس زبان گذاشتندش هیچ جا جز یه موسسه به خاطر سنش حاضر نبود قبولش کنه بالاخره چند ترم رفت اما چون کوچیک بود موسسه گفت باید بذارین کمی بزرگتر بشه بچه های کلاسش خیلی با اون از نظر سنی متفاوتند دوباره تو سه سالگی کلاس زبان نوشتندش این در حالی بود که تو 4 سالگی کل ریاضی اول و دوم ابتدایی رو برادرم که خودش دبیر ریاضی بود باهاش کار کرده بود تا 7 سالگی کل کتابهای علوم و ریاضی اول تا پنجم رو یادش دادند کلاس دف رو حرفه ای رفت کلاس اسکیت و شنا رو هم حرفه ایی و خصوصی رفت تمام ساعات روزش طبق برنامه باید پیش میرفت مثلا روزی دو ساعت ریاضی یک ساعت کارتون دو ساعت زبان یک ساعت پارک دو ساعت دف دو ساعت خواب ....خلاصه اگه بچه میخواست یک ساعت و 5 دقیقه تلویزیون ببینه و باید یک ساعت میدید بهش اجازه نمیدادند الان این بچه ده سالشه اتفاقا نه عقده ای شده نه بی ادب اعتماد به نفسش هم خیلی خوبه نسبت به همسناش جلوتره تمام نمراتش از اول تا حالا 20 بوده تو همه کارها سرشته داره وقتی باهاش حرف میزنی فک میکنی یه آدم بزرگه اطلاعات علمی و عمومیش خیلی خوبه خلاصه یه بچه نمونه شده من خیلی دلم میخاد پسرم هم مثلا پسر برادرم تربیت کنم اما متاسفانه من سخت گیریهای اونو ندارم با اینکه میگن سخت گیری خوب نیست اما من نتیجه سخت گیری درست رو دارم با چشم خودم می بینم