2777
2789
عنوان

با چه روشی شوهراتون به حرفتون گوش میدن؟

| مشاهده متن کامل بحث + 3783 بازدید | 70 پست
سلام نانا جون ......

عزیزم اون نکاتی که به مریم گفتم رو شما هم رعایت کن ........

هیچ وقت گله مادر همسرتو راه به راه به شوهرت نگو ..........
اگه میتونی جوابشونو بده اونم نه در حضور همسر ..... و در کمال احترام ... اگر نمیتونی گله به همسرت نکن ......

ارزشت پیشش میاد پایین ..... مطمئن باش مردی که زنش از مادرش یکسره غر بزنه در مقابل حرف های همسرش کور و کر میشه ...... یعنی هرکاری مامانش بکنه که بد باشه حتی جلو روی شوهرت ، شوهرت اصلا به روی خودش نمیاره ........ چون میدونه بعدا غر میزنی .....

من خودم خیلی از کارای مامان همسرم حرص میخوردم . همسرمم شدیدا طرفدار مامانش ....... اما خوب جلوی همسرم همیشه میگم اخی مامانت خیلی مهربونه ...... اخی مامانت فلان کارو برامون کرد ..... چند تا کارای خوب مامانشو میگم ... و اگه گله داشته باشم اونم یه گله بزرگ اونم به همسرم میگم ...... نه با گریه و حب و بغض ..... بهش میگم عزیزم شما قضاوت کن این رفتار مامان شما در مقام مادر درست بوده یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟ من به شخصه همین که همسرم بگه مامانم اشتباه کرده برام کفایت میکنه و دلم اروم میشه ...... چون ایمان دارم که ازم حمایت میکنه .........


هر اتفاق کوچک و بزرگی رو برا همسرت نگو ..... نذار تبدیل به یه زن غر غرو بشی براش ....... نذار مادرش بشه بتش ......10 تا خوبی مامانشو بگو جلوش که نسبت بهت خوشبین شه ...... بعد یه بدیشو بگو ...... ببین چطور طرفدارت میشه ......... اصلا هم نه قهر کن نه حرف بدی بزن ....... یا اصلا در لفافه حرف نزن .........
حتی اگه برخلاف میلته از خوبیهای مامانش بگو ببین چطور نتیجه میگیری ......

وقتی از خوبیهاش بگی بعد یکی از بدیهاش همسرت با خودش میگه خوب اینهمه داره خوبیای مامانمو میبینه ... حتما مامانم یه کاری کرده که زنم بهش برخورده وگرنه همسرم خوشبینه ....... بعد حقو به تو میده و ازت حمایت میکنه .....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نانا جون ببخش انقد دیر جوابتون دادم .

عزیزم هیچ وقت قطع رابطه به ارامش کمک نمیکنه . قطع رابطه یعنی پاک کردن صورت مسئله ....

پس من قطع رابطه رو پیشنهاد نمیکنم ....

اما به نظرم شما میتونی در پس یه تبسم کوتاه و یه نگاه عاقل اندر سفیه به اون خانم نشون بدی که اهمیتی براش قائل نیستی .... وقتی خیلی تابلو ازش ناراحت شی اونو به هدفش رسوندی ... شنیدی میگن خنده بر هر درد بی درمان دواست ... گاهی این خندهه همون تبسمس ... اونو نه تنها به هدفش نمیرسونه بلکه ازارشم میده ... تو زندگیت هیچی برات مهمتر از ارامش خودتو خوشحالیت نباشه ... وقتی تو یه مهمونی میری که اون خانم هم هست با مادرشوهرت بسیار بسیار گرم و مهربان و با احترام رفتار کن و با اون خانم خیلی خیلی معمولی .... وقتی به مادرشوهرت زیاد احترام بذاری و تحویلش بگیری اون خانوم هرگز نمیتونه کاری کنه که مادرشوهرت رفتاری بر علیه شما کنه چون با خودش فکر میکنه عروسم خیلی بهم احترام میذاره پس دلیلی نداره اذیتش کنم ... مطمئن باش احترامت جواب میده هرچند بر حلاف میلت باشه ...

فک نکن اونایی که با مادرشوهرشون مشکل ندارن عاشق مادرشوهرشونن ... شاید اونام متنفر باشن اما گاهی باید بر خلاف رودخانه شنا کنی .. یعنی پا رو دلت بذاری و بهش احترام بذاری و تحویلش بگیری ، بر خلاف میلت .... خیلی سخته اما شدنیه ...

منزلشون هم برو اما 2 راه پیش پات میذارم برای رهایی از مشکلت .. یکی اینکه اگه باهاشون صمیمی هستی وقتی میخوای بری بگو لطفا خودتونو تو زحمت نندازین اگه سختت میشه غذا درست کنی من درست میکنم میارم دور هم بخوریم . مهم اینه که همو ببینیم ... این حرفت محبت میاره . باور کن مادرشوهرت تو کوتاه مدت نیت قلبیتو میفهمه . میبینه عروسش باش سر جنگ نداره .... بعد کم کم به نتیجه ای که دلخواهته میرسی ... مطمئن باش اونا این مورد رو قبول نمیکنن اما انقد این حرف رو بی ریا بزن که حس کنه دخترشی .... اولا که قبول نمیکنن تو همچین کاری کنی اما متوجه میشن که دوستشون داری .... مخصوصا که میگی توی این شهر غریبی .... دومین راه اینه که وقتی میری بگو مامان میخوام کمکت کنم غذا درست کنیم ... یا اگه دیدی هی گفت نداریم و اینا به همسرت بگو غذا از بیرون بگیره . و سعی کن کمتر بری ....... اما راه اول رو اگه من بودم ترجیح میدادم .... در ضمن در مورد این حرفای مامان همسرت هم وقتی میگه نداریم میفهمم که حرص میخوری اما به همسرت بگو آخی چقد مامانت گناه داره ... چرا بابات چیزی نمیخره بذاره تو خونش خوب . اونم یه زنه . الهی ... خیلی دلم براش سوخت که میگفت نداریم ... وقتی اینارو جلوی همسرت بگی همسرت چنان حمایتی ازت میکنه که خودت جا میخوری .... شاید اولش باور نکنه که این تویی که این حرفا رو میزنه اما یه مدت که بگی باورت میکنه .................

عزیزم از من به تو نصیحت هیچ وقت مشکلاتتو به مادرشوهرت نگو .... همیشه بهش احترام بذار .. حتی اگه احترام نمیبینی... از همه مهمتر اینکه هیچ وقت ناراحتیتو بهشون نشون نده .....

موفق و پاینده باشی ...
سلام ستاره جون واقعا ممنون بخاطر راهنماییهای خوبت ایشالله تو این ماه عزیز هر چی از خدا میخوای بهت بدم بازم مرسی ...
من ایمان دارم خدای مهربون به ما فرزندی سالم وصالح داده و همسرم عاشقونه منو دوست داره تا ابد خدایا شکرت
خدا رو شکر خانواده شوشوی من خیلی خوبن . _( چشم نزنم!!)
ازمون دورن . وقتی زنگ میزن اینقدر اصرار میکنم که بیان که نگووووو . مسخره ام نکنید . خواهر شوهرم که خدایی گله ... تولد دخترم نیومده باهاش قهرم . وقتی میاد خونه مون سنگ تموم میذارم . هربار برم خونش برای بچه اش چیزی میخرم . اونم واسه دخترم همینطوریه

پدر شوشو که دیگه معرکه ست . خدا کنه 100 سال زنده باشه . البته نه اینکه خیلی مهربون باشه و قربون صدقه بره ها ! نه . ولی در مجموع خانواده شوشو گلن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792