آرام باش ماهِ من ! درست می شود ...
نه هیچ شبی ، و نه هیچ زمستانی دائمی نیست !
آفتاب می تابد ،
شاخه ها جوانه می زنند و تمامِ شکوفه های در انتظار ؛ متولد خواهند شد ...
هیچ ابری تا همیشه در مقابلِ مهتاب ، نمی ایستد و هیچ ماهی تا همیشه در حصار ، نمی مانَد ،
که حصار ؛ جای ماه ، آسمان ؛ جای سیاهی و باغ ؛ بسترِ شاخه های خشک و سرمازده نیست !
نور ، سپاه سیاهی را می درد ؛ حتی اگر به قدرِ روزنه ای باشد ،
و بهار ؛ هزار هزار زمستان را سبز می کند ،
روزهای سخت ، رو به پایان است ماهِ من ؛
آرام باش ...