یکی از فامیلای شوهرم با من در ارتباط بود .بعد این قهر رفته بود خونه باباش.یبار گفت شوهرت کجاس گفتم خابیده گفت خوش بحالت شوهرت پیشته.ده دیقه نشد همچین دعوامون شد ک نگو.مشکل اینجاس حتی ب لباسامم حسودی میکنه حتی ب مادر شوهرم ک مثلا با من خوبه حسودی میکنه الان رابطمو قطع کردم چون واقعا چشمم میزنه
احتمالا سرکاریم
کسی نمیاد همچین تاپیکی بزنه و اینقد واضح سیاهی دل خودشو داد بزنه
اگه واقعی باشه که واویلا ، معلومه خیلی تحت فشار بودی که حاضر شدی فحش اینهمه کاربر به جون بخری و تاپیک یزنی
امیدوارم وضعت اینقد خوب شه که این چیزا یادت بره
وای وای تو چقدر حسودی به تو چه که چیخریده امثال شماها هستن که با چشم زخم زدن زندگی دیگرانو زیر ورو میکنین حالم بد شد
باورکن امروز روز عیدبود جرات نکردم بر م سمت تلفن وبه یکی از فامیل زنگ بزنم وعیدروتبریک بگم،چون مطمعنا باهرترفندی ازم امارمیگیره و تاچندروز توخونه یاجنگه یا چیز دیگه،من واقعا این انرژی بدرواز طرفشون احساس میکنم ،وترجیح میدم ازم بیخبرباشن
اسی اومد دو کلمه گفت رفت تاپیک ۸ صفحه رفته جلو .فکر کنم الان نشسته تخمه میخوره کامنتا رو میخونه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز