رفته بودیم باشوهرمو داداشس رستوران من زیتون پرورده برداشتم تا بازکردم قیافه داداشش ی جوری شد مثلا بخواد عقو پیف کنه و روش نشه و شوهرمم هم شوهرم گف اخه اون چیه برداشتی حالم بد شد داداششم گف من که دیگه شام نمیخوام منم کلا زود قاطی میکنم دیدم هردوشون ی جوری نگام میکنن انگاردارم چیز میخورم
زیتونوبرداستم انداختم سطل اشغال و هیچی نخوردم
کلا ی اخلاقلی مزخرف دارن
وااااا زیتون به این خوبی بگو شما نخورید این اداها چیه😐
کارت اشتباه بود
زیتون پرورده یکی از چاشنی های لاکچریه
تو باید میخوردی اونا کارشون بی نهایت زشت بود
وا حالا چشون بود، خیلی بی مزه بودن...
یه جا گفتی داداشش
یه جا گفتی داداشم
کدومشون؟
به هر حال، چه قدر ایرادگیر و سطحی هستن واقعا سخته با این آدما برخورد داشتن
من بودم میرفتم ده تا دیگه زیتون پرورده میاوردم جلوشون با ملچ مولوچ میخوردم 😆 میگفتم ب جهنم ک نمیخورین 😁 والا
نگو عاشق زیتون پروردم
میگفتی سلیقه و ذائقه ی من اینه و تا آخر میخوردیش
من جای توبودم میخوردم چنان بالذت میخوردم😐به اوناچه توچی دوست داری
اووووم😍چه لوسن
نكنه داشتن شوخي ميكردن مثلا؟
مثل برتدر شوهر بی ادب من وقتی غدا درس میکنم سر سفره ایراد غذا رو میگه میزنه تو روم .احمق مثلا درس خونده منتطرم ازدواج کنه ببینم زنش اشپزیش چجوره نکبت💩
چند بار خوندم ببینم من درست فهمیدم یانه...شوهرت و داداشش ببخشید چقدر احمق تشریف دارن...اول اینکه نعمت خداس آه و پیف جیه؟! دوم شما دوست نداری دلیل نمیشه بقیه دوست نداشته باشن...سوم حالا که خوشت نمیاد ساکت روتو کن اونور ادا و اطوار های بچه های 5 ساله چیه؟!
