پسرم 15 ماهشه هر روز صبح وقتی میرم سرکار میذارمش پیش مامانم اخیرا چون باردارم تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش برای همین عصرها بعد کار یه سر میرم می بینمش اما با خودم نمی برمش خونه امون میذارم تا 10 شب اونجا بمونه و فقط واسه خواب میرم میارمش پیش خودم که فقط شبها شیر بخوره این روزا حس میکنم پسرم از دستم خیلی عصبانیه!! میدونم که اگه توضیح هم بدم که برای چی مجبورم اینکارو بکنم درک نمیکنه برای همین کاری از دستم بر نمیاد دیروز بعد از کار رفتم خونه مامانم اینا دیدمش اما وقتی میخواستم برگردم خونه دیدم اومده مانتومو گرفته اصرار میکنه با من بیاد من هم که میخواستم یه جوری مشغولش کنم تا منصرف بشه یه 2000 تومنی از کیفم در آوردم دادم به برادرم و بهش گفتم برو براش یه بستنی بگیر اما بازم دیدم پسرم ول کن نیستو اصرار میکنه باهام بیاد خونه خودمون واسه همین بهش گفتم ببین عزیزم مامان پولشو داد دایی برات بستنی بگیره الان پول من دست داییته باید با داییت بری بستنی بگیری برای همین من نمیتونم تو رو با خودم ببرم مگه ندیدی پولمو دادم بهش ....یه دفعه دیدم پسرم رفت دست برادرمو که وسط پذیرایی ایستاده بود باز کرد و دو تومنی رو با عصبانیت از تو دستش در آورد بعد اومد و اون دوتومنی رو با عصبانیت به من پس داد وبا اشاره به سمت دربهم گفت که حالا بریم !!!!!
کامیلا جان بهت بر نخوره خیلی بی رحمی.منم جای اون بچه باشم همین کارو میکردم
خودتو بزار جای اون بچه از صبح تا عصر که مامان نداره.عصر هم که می خوای با یه بستنی از سر خودت وا کنی.ترک دادن شیر که اینجوری نمیشه
ببخشید عزیزم خیلی بی انصافی داری بچخ رو از نعمت با پدر مادر بودن محروم میکنی معلومه تو روحیه اش تاثیر بد میزاره
اخی الهی با خودت ببرش پارک خرید از سرش زودتر میفته هم داری شیرشو میگیری هم مادرشو ؟ اون محبتت رو میخاد خوب
میدونی چه تاثیری بدی تو اینده و احساسش میزاری .از حالا باعث میشی فکر کنه بخاطر ورود بچه دوم از خونه و بیرون شده .فکر نکن 15 ماهشه حالیش نمیشه یا یادش نیس.اتفاقا همه چیز یادش میمونه بعدها هم تجزیه و تحلیل میکنه
قضیه باز کردن بچه از سرم نیست من باردارم دکتر میگفت به فکر خودت نیستی به فکر بچه تو شکمت باش این دیگه میتونه غذا بخوره اما اون نمیتونه چیزی بخوره پسرم هر وقت پیش من مدام در حال شیر خوردن انقدر بی تابی و التماس میکنه که مجبورم اینکارو بکنم پارک هم یه روز در میون می بریمش اما نمیتونم یه دفعه از شیر بگیرمش باید تدریجی اینکارو بکنم چکار میتونم بکنم مجبورم برای گرفتن از شیر مدتی اینکارو بکنم
کامیلا جون اینطوری که اگه نی نی دیگه بیاد بیشتر حسودیش گل میکنه توی این شرایط که هم میخوای از شیر بگیریش باید بیشتر بهش توجه داشته باشی
من دیگه چیزی نمیگم .غصه دار شدم بخدا
اگه عصرا میرم بهش سر میزنم به خاطر اینه که برای خودم هم دوریش خیلی سخته اما من باید به فکر هردوشون باشم
اتفاقا وقتی داری بچه رو از شیر میگیری باید بیشتر کنارش باشی، بیشتر بهش محبت کنی. شما نه تنها از شیر ترکش میدی بلکه همزمان از خودت هم داری دورش میکنی! خب بچه چطور این دوتا رو باهم تحمل کنه؟!!
من هر وقت بغلش میکنم سریع لباسمو بالا میزنه یا دستشو میکنه تو یقه ام وسراغ شیرو میگیره هیچ رقمه نتونستم راضیش کنم شیر نخوره الان به اینکه فقط شبا شیر بخوره رضایت دادم
چطوردلت می یاد ازت دور باشه دلم براش سوخت 
راههای زیادی برای ازشیرگرفتن هست میدونی چه ضربه ای بهش میزنی
راههای زیادی برای ازشیرگرفتن هست میدونی چه ضربه ای بهش میزنی
ببخشید شما داری خونه .مامان بابا. شیر همه دارایی بچه رو یه دفعه ازش میگیری .حالا از شیر میگیری دکتر گفته درست ولی بقیه چی؟
منم شرایط تو رو داشتم ولی کم کم به شیشه عادتش دادم ولی خیلی دلم سوخت برای بچه ات منم شاغل بودم و کم کم شیرم بخاطر حاملگی دوم کم شد خودش کم میخورد تا بالاخره ترک کرد اینکارو نکن باهاش خودت رو تقویت کن قرص کلسیم بخور
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز