سلام.درمقابل سختیهای شما پس من چی دارم که بگم
هلاک بچه هستم
سه تا ،تا الان بچه هام ایست قلبی کردن
وحشت دارم دیگه از سونو قلب
وحشت دارم از هفته ی ده
حسرت بغل کردن بچم ب دلم مونده
حسرت پوشک عوض کردنش به دلم مونده
حسرت مونده رو دلم که برم اتاق زایمان و بچمو بدن بغلم
خستم
بریدم
چکار کنم
به خدا دیگه اعتماد ندارم
سخت ترین جای زندگیم تنهام گذاشت
دلم داره میترکه
امیدمو هم از دست دادم،سرخورده شدم
کارم شده تو تنهایی گریه کردن و ضجه زدن