مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

انشالله خدا کمک‌ کنه‌ و به هممون‌ آرامش بده‌ و بزودی جاشونو‌ برامون‌ پر کنه.

منم همیشه از اینکه تو 30 هفته دکترمو عوض کردم خودمو ملامت می کنم ولی هیچ کدوم اینا ما مقصر نیستیم کدوم مادره که برای بچش بد بخواد ماها از جونمون مایه گذاشتیم ولی آخرش خوش نبود 

قوی باش و سعی کن دوباره به خودت بیایی 

یه ورزش شروع کن تا بدنت قدرت قبلو پیدا کنه، اصلا خونه نمون، باشگاه برو 

اگه قرص های آهن بعد بارداریتو مصرف نکردی حتما یه دوره بخور تا آهن خونت تامین بشه، به امید خدا اسید فولیک هم شروع کن خدا بزرگه خودش داد خودش گرفت 

بازم میده و اینبار با شادی و پایان خوش 

بنظر شما چه مدت بعد از سزارین میشه باردار‌ شد؟

نه شش ماهش بود  به دنیا اومده بود تا دو ماه خوب بود بعدا که میخواستم ببرم واکسن دو ماهگیش رو بزنم عظله های بدنش ضعیف بود بردم دکتر تو بیمارستان مفید بستری شد که آخر باکفن آوردنش بیرون هرجور به امید اینکه خوب شده بغلش بگیرم نازش کنم عذابم میده میگم خدا کاشکی یه رو همین طوری بدون دلیل می‌گرفت بچم چهار ماه بدون من نمیموند  پسر من دارو هم داشتن کشور های خارج کشور ولی خیلی خوب گرون بود شش هفت میلیارد بود که من تنها اگه می‌تونستم نصف یه میلیارد هم نمی‌تونستم جور کنم  خدا خودش به همه صبر بده یه پسر یا دختری رو که از ما گرفته بنا برگردونه باهمین چهره باهمین رفتار هوایی باحالش فقط یه تفاوت داشته باشه که میرض نباشه 

بچه شما عفونت خون داشت پسر منم هم موقع بدنیا اومدن عفونت داشت ولی من بستری بودم سه روز اول از محمد طاهام خون گرفتن مثبت بود بستری کردن ده روز تموم شد عوفونتش خدا بهت صبر بده بچه اول بود 

از دکتر بپرسید بهت بهتر تو صبح میده اگه دونستی به من هم بگو منم سزارین شدم ولی بعد نه ماه جای بخیه هام هنوز برجسته هست بخاطر پسر همش توران بیمارستان بودم منم به خاطر بخیه هام هنوز نرفتم دکتر 

چندمین سزارینت بود؟ و چند سالتونه؟ 

به من گفتن 6 ماه بعد می تونم ولی خودم میخوام 8 ماه صبر کنم 

با اینکه اصلا طاقت ندارم 

قبل پارسام یه 8 هفته سقط داشتم چون قلب تشکیل نشد بعد 7 ماه پارسارو باردار شدم که اونم رفت

یجورایی عین فیل بارداری های من طول کشیده و از انتظار دارم دق می کنم خودمم تحمل انتظار ندارم تا الان 5 ماه گذشته و به امید خدا 3 ماه دیگه اقدام می کنم 

چون من سنم 37 ساله و نمی تونم خیلی صبر کنم

خیلی سخته وقتی جگر گوشت تو بیمارستان می مونه خیلی خوب حالتو درک می کنم پسر منم 49 روز بیمارستان علی اصغر موند، امان از شب هایی که من خونه بودمو اون بیمارستان 🖤

دیگه حتی از اون خیابون هم نمی تونم بگذرم چون همش حس می کنم هنوزم اونجا جا مونده 

خدا به دلت صبر بده عزیزم 

من هنوز فکر میکنم تو بیمارستان برم بهش سر بزنم  پسر منم تو ایسیو بود دیگه خسته شدم چقدر آرزو داشتم همشون به فنا رفتن بیچاره شوهرم که موقعه بیبی چک زدن وقتی منفی شد چقدر ناراحت  والان که خدا هدیه شو داد تا دوماه تو خونه نگه دارمش خدا خودش می‌دونه چه حالی داریم خودش کمکمون کنه من یه رو زفکر نمی‌کردم برم بهشت زهرا دیگه فکر میکنم خونم اونجاست من اصلا مرگو باور نداشتم اون 31فروردین لعنتی ساعت سه رفتم ملاقات کنارش دیدم حالش بد شده خدا لعنت کنه اون پرستار بی توجه  که بالا سر پسر م نبود بعدا که صداش زدم هنوز نیومده میگه از صبح همین طوری بود خدا لعنتش کنه شاید پسرم یه روز اون دارو رو میخورد خوب میشد بعدا که اومد می‌گفت برو بیرون مامان گفتم کوفت الان میای بخدا یادم میاد قلبم میخواد پاره بشه  تنها بودم هم شوهرم نمیتونست یعضی روزا بیاد رو پاهای خودم نمیدونستم وایستم  خدا به هیچ کس نشون نده اون روزا رو شوهرم می‌رفتم بیمارستان می‌گفت چرا دیر میای چون نمیزارن بیشتر از یه ربع بمون تون بخش شلوغ لعنتیش  میگفتم بچه یکی از دوستام فوت شده هنوز نمیزارن بریم تو می‌گفت همیشه ساعت سه بچه ها فوت میشن نمی فهمیدم برای چی بود تا روزی که حال پسرم خراب شد رفتم پیشش بزور چشاشو باز نگه داشته بود فهمیدم بچه ها دلشون می‌خواسته مادر پدر هاشون رو برای بار آخر ببین😭😭😭  من فقط دم میسوزه که پسرم هرمز زیر دست اون پرستار و درد میکشید خوب شده حالا یه بخش کنار ش داره اون خیلی خوب بود اوتاقش چهار تخته بود خیلی خوب بود پرستاران از من خوب تر بهش میرسیدن خوش حال بود پسرم ولی کرنا اومد بردن اون ور که کرونا نگیره اون پرستار که فقط جمع شن گروهی قه قه بخنندند چی از اونا کم میشه اون ماییم که درد میکشیم خدا به اونایی که بچه شونو تو تخت بیمارستان شفا بده به اونایی که مادر نمیشن بچه صالح سلامت بده بعدا به ماهایی که بومون رو سپردیم به خاک  همون پسری و یا همون دختری رو که به خاک سپردیم سالمو سلامت بده  

برای چی فوت شدن مشکلش چی بود مرکز ژنتیک خوب نمی‌شناسید که خوب باشه بیمارستان های اصغر تهران رومیگید دیگه درسته؟

من نمیتونم،خودمو مقصر درد و مرگ پسرم میدونم،دلم آروم نمیشه😭با روانشناسم حرف زدم میگه باید دارو مصرف کنی اگه نمیتونی با شرایط کنار بیای ولی من نمیخوام دارو بگیرم

هم ورزش هم کلاس هنری ثبت نام کردم ولی نمیتونم پیگیر باشم .وسط ورزش یا کاری حالم خراب میشه و از خودم بدم میاد😭

ای وای خدا به دلت صبر بده،چهار ماه خیلیه😭

من پسرم  بیمارستان بهرامی بود،پسرم تو پی آی سی یو بود ،بزور التماس روزی یبار میدیدمش،ن شیری ،ن آغوشی..‌‌🖤😭😭😭😭

من به پرستار و دکتر بی شرف میگفتم بچه بیقراره،میگفتن طبیعیه،تو حساسی😭اگه توجه کرده بودن ی آزمایشی چیزی،این طوری نمیشد،من که دکتر نبودم که بفهمم،به حرف اونا استناد کردم😭

هر وقت وسط ی کاری یادم میاد بچه ام با دست خودم سپرم به خاک میمیررم

با خودم میگم چطور تا حالا دق نکردم😭😭😭

چه مادریم که بدون پاره تنم طاقت آوردم و هنوز نفس میکشم😭😭😭😭

دوبار سزارین کردم‌.۳۸ سالمه

الهی تو دادگاه به حقت برسی

ولی بازم چه فایده وقتی جان عزیزت قابل برگشت نیست .

الهی خدا برات جبران کنه عزیزم

منم همین بودم پسرم یه بار نتونستم بغلم کنم  روزی ده دقیقه یا پانزده دقیقه می‌دیدم اونم بزور هی خدماتی می‌آمد بسه دیگه برو بیرون خسته شده بودم فقط به امید روزی میرفتم که پسرم خوب شده باشه برم بغلش کنم  ببرم بگردونمش برام بخنده چون تازه می‌خندید شیرین کاری میکرد من هنوز احساس میکنم تو بیمارستان هروز که پامیشم میگم زود کارامو کنم برم به محمد طاهام سر بزنم ولی کسی نیست  🖤😭