سلام مهربان جون ، خوبی گلم ؟ سال نو مبارک عزیزم انشالله تو این سال جدید و قرن جدید خدای مهربون بهترین هاش رو نصیبت کنه و انتظارت به سر بیاد .
عزیزم منم آخر بهمن زایمان کردم و الآن خدا رو شکر دخترکم بغلمه . من که اینقدر بارداری سخت و پر استرسی داشتم که دیگه دل و دماغ سر زدن به تاپیک رو نداشتم ولی دلم برات خیلی تنگ شده بود مهربونم❤❤❤
[QUOTE=233246062]مبارکه عزیزم چرا بارداریت سخت ممنون مریم جون ، انشالله تو هم به سلامتی زایمان کنی و نی نی گلت رو با دل خوش بغل بگیری.
والا از اول بارداری که آنوکسا میزدم و هرشب شیاف چون گاهی کمی لکه بینی داشتم بعد مثل بارداری قبلم دقیقا هفته ۲۴ خونریزی داشتم ۳ روز بیمارستان بستری بودم و سونو شدم گفتن هماتوم پشت جفت هست واسه همین آمپول پرولوتون هم به داروهام اضافه شد هفته ۲۶ دوباره رفتم سونو این دفعه گفتن هماتوم نیست و دهانه رهم کوتاه شده و احتمال زایمان زودرس هست دیگه رفتم اهواز دکترم گفت باید تا هفته ۳۴ بیمارستان بستری باشم منم تا ۳۱ بیمارستان بودم بعد با رضایت خودم مرخصم کردن و تو خونه استراحت مطلق بودم تا هفته ۳۸ که زایمان کردم ، این وسط دیابت بارداری هم داشتم که با رژیم سفت و سخت کنترلش کردم ولی خودم و بچه زیاد وزن نگرفتیم.
این خلاصه ش بود مریم جون ولی چی به روزم اومد بماند ، هر روز استرس و نگرانی جون به لب شدم تا گلم به سلامت به دنیا اومد.
من پرولوتون رو تازه از هفته ۱۶ شروع کردم
خوبی پیامت این بود که نسبت به پرولوتون جدیتر باشم.
چون منم انوکسا و اسپرین دارم.و هم جفت سرراهی و هماتوم هفته ۱۶
طول سرویکسم هفته ۱۲ چهل بود
نمیدونم الان چنده
ولی خب
نمیدونم چرا بارداری های ما این همه سخت شدن.
سلام مهربونم خدا رو شکر من و جوجه خوبیم. اینجا نیام هم مدام به فکرتم کاش تلگرامت رو درست کنی بیای گروه دوباره جات خیلی خالیه عزیزم.بچه های گروه یکی یکی دارن مامان میشن خدا رو هزار مرتبه شکر. از خدا میخوام سال دیگه این موقع بچت بغلت باشه و از ته دلت خوشحال باشی عزیزم
