شاید اصلا تشخیص دکترت خوب نبوده
سلام عزیزم ممنونم از لطفت ، تو خوبی ؟ اصلا نمیدونم چیشده یهو فعلا از زمین زمان میباره دکتر که یه عالمه دارو داده ولی شوهرم میگه باز ازمایش تکرار کنم ببرم اورلوژی دکترم ک وقتی میرم پیشش از زندگی سیرم میکنه دیروز همونجا پس افتادم چی بگم بعد سه بارداری درد و زجر زیاد دیگه طاقت ندارم نمیکشم تمومم
خوب یعنی چی‌باز دل انگیز، یا لوله بازه یابستس یا چسبندگی داره که رفع میشه، بنظرم نظر دکتر دیگه ای روهم بپرس،
واسه همسرتم نمیدونم چرا این اتفاق افتاده ولی فک نمیکنم یموضوعی که ممکنه واسه خیلیا پیش میاد میدونی چرا اینو میگم اخه رفتم دکتر نه یک دکتر همشون ازم پرسیدن شوهرم از داده گفتم ۸ یا ۹ ساله پیش مشکل نداشت گفت اصلا ربطی نداره که بخواد الانم خوب باشه مجدد از بده که گفتم ایشون راضی به از دادن به هیچ وجه نیستن، مس حتما یه چیز معمولیه نگران نباش دارو میخوره خوب میشه خلاصه اون بنده خدام استرس نگرانی فشار کار هزار یک دلیل دیگه میتونه تاثیر گذاشته باشه
بچه ها منو ببخشین من واقعا از همچی بریدم فقط دارم میگم ک خالی بشم از روز اول بدون مشکل باردار شدم بخاطر یه بند ناف لعنتی همچی بهم ریخت و شد شروع بدبختیام تو رو خدا ببخشید دردم نمیتونم به کسی بگم
زهراي عزيز
ناراحتيت رو مي فهمم هيچ حرفي براش ندارم
به قول السا معجزه از خدا براي هممون مي خوام
درد زياده هيچ وقت فكر نمي كردم كه باكس باكس شمع بخرم و براي فرشته ام روشن كنم
هر شمعي كه مي سوزه قلب من هم مي سوزه
مي دوني تا حالا به كسي نگفته بودم
من بعد از بچه اولم كه سقط شد
دو بار آي وي اف كردم😞😞😞 اينو نگفته بودم
اما چرا
نمي دونم
شايد خودم دلم براي خودم ميسوزه
مني كه بلد نبودم قرص قورت بدم اونقدر آمپول زده بودم كه ديگه پشت و شكمم هيچ حسي نداشتند
وقتي نتيجه منفي ميشد اينقدر جيغ ميزدم كه صدام مي گرفت
بار چهارم خدا فرشته ام رو بهم داد طبيعي و بدون انتظار
فكر مي كردم پايان انتظار منه
اما خدا فرشته ام رو نشون داد حسرت شد آه شد
من فرشته ام رو كفن شده بغل كردم
عزيزم چون اينقدر ناراحتم حرف اميدواركننده برام سخته گفتنش
فقط اينو گفتم كه بگم منم جزو همين انصافم و تنها نيستي😭
