حالا از دیشب طرف راست شکمم خیلی درد داره تا الان از این دردها نداشتم این اخرین بارداری منه من دیگه اصلا احازه بارداری ندارم خدا کنه سالم باشع
مرسی که جواب منو دادی، من دخترم هشت ساعت بعد از زایمان فهمیدم یعنی من با اون بخیه ها از بیمارستان مادران نمیدونم خودمو چجوری به رجایی رسوندم نه تا بیماری قلبی همزمان تو وجود نازنینش بود همش میگفتن همون روزای اول آسمونی میشه اما دخترم تا سه ماه وهشت روز طاقت اورد توی اطاق عمل حالش بد شد عمل شانت کردن ریه هاش امبولی کرد سه بار تموم کرد وخودش برگشت یعنی من ففط تو خاطره هام زندگی میکنم دارم دیوونه میشم حوصله هیچ کس رو ندارم
این تاپیک رو دوستان بهم معرفی کردن یکم دلم اروم شد وقتی فهمیدم خیلیا باردارن بیشتر اروم شدم شما خوبی کوچولوی نازت خوبه!؟ انشالله به خوشی پیش بره همه چی
دقیقا من هرچی به دکتر قلب دخترم اصرار کردم برا ژنتیک گفت فایده نداره اونم گفت هفته 16 تا 18 بارداری چندتا مرکز برو برا اکو، چون من برای دخترمم اکو قلب جنین رفته بودم دکتر احمق نفهمید اصلا درصورتی که بیماری دخترم خیلی حاد بود وقلبش سمت راست بود
خیلی حالم بده اگر اون دکتر احمق فهمیده بود دخترم اینهمه درد نمی کشید منم اینهمه بی قرار نبودم
چند وقت از سزارین باردار شدی
خدا بهت صبر بده یعنی سه ماه بیمارستان بود ؟بچه همکار شوهرم مثل دختر شما بود ولی چند روز بعدس آسمونی شد غسل صبر انجام بده منم روزهای سختی گدروندم حالتو درک میکنم ولی چه میشع کرد هرکار کنیم این دنیا حتی یه ثانیه به عقب بر نمیگرده من طبیعی زایمان کردم ده ماه پیش والان هشت هفته باردارم
نه سه ماه نبود بیست روز بعد از زایمان اومدیم خونه هفته ای دوبار ميرفتيم اکسیژن خونش میگرفتن وچک میکردن دو هفته اخرم بیمارستان بودیم فقط هفته اخر سه روز مرخصی گرفتم رفتیم خونه بعدش دو روزبخش بودیم ودقیقا چهارشنبه 6 اذر هفت صبح دخترمو گذاشتم رو تخت عمل، قبلش تو بغلم خواب بودوانقدر بوش کردمو بوسش کردم بیدار شد وقتی گذاشتم رو تخت که ببرن بیدار شد ویجوری منو نگاه کرد دلم ریخت پایین دوباره بغلش کردم ومیبوسیدمش
واخرین دیدار ما بود وبرای همیشه منو تنها گذاشت
هیچ کس منو درک نمیکنه تازه منه بیچاره باید مراعات مادرم رو بکنم اون سرطان داره ومن جلوش بی تابی نمیکنم وهمه رو میریزم تو خودم
ممنونم عزیزدلم فدات اره انشالله همه چکاپ ها رو انجام بدم و برم برا اقدام ایشالا خدا کمک کنه باز مثل اون سه دفعه طبیعی باردار،بشم و ایندفعه دیگه سالم و بی دردسر چون بار اخره ک دبگه ریسک میکنم توکل بخدا
