گل من، من حرفای شمارو میفهمم منم حرفمم همینه، و همونم مشکلمه. من باید بخاطر خانوادم که جون منن، هر کاری بکنم. ولی تو دلم غوغاست آروم نداره، واقعا نمیدونم عزیزم! توی من داغونه ولی باید از بیرون ظاهر سازی کنم. اینه که همین آرامش نصفه منم بهم می ریزه.
همش فک می کنم با این اتفاق من ناقص شدم و هر جا باشم یا هر کار کنم ناقصم یه چیزی کم دارم. شما هم اینطوری میشید یا واقعا من مشکل دارم؟
همش دلم می خواد کسی منو یادش نباشه یا اتفاق باعث ترحم کسی نشه اما شده از اون نگاها ازون حرفا یا حتی محبتا می خوام دور باشم، می دونم مردم همیشه حرف میزنن، اصلا نمیدونم وای